صحبتها پیرامون ورود روسیه به تعاملی احتمالی میان ایران و ایالات متحدهی آمریکا رو به فزونی است. روسیه بر آن است تا در ازای دریافت امتیازی قابل توجه برای موضوع حیاتی اوکراین از آمریکا، امتیازی قابل توجه را برای موضوع غیرحیاتی ایران به آمریکا واگذار کند.
ترجمه این تصمیم مسکو چه خواهد بود؟ رژیم آخوندی اینک میرود که بار سنگین سیاست «فشار حداکثری آمریکا» را در عرصهی اقتصادی از یک سو و «فشار حداکثری روسیه» را در عرصهی سیاسی از سوی دیگر بر دوش خود ببیند. این که رژیم چقدر تحمل این فشار را داشته باشد مشخص نیست، اما به طور قطع این آن فرمولی است که رژیم را به پای یک تصمیم سرنوشتساز خواهد کشید.
تا این جا رژیم ایران که از پشتیبانی مردم و تودهها برخوردار نیست در مقابل فشارهای غرب به شرق تکیه میکرد، اما با تبدیل شدن شرق به یک جبههی فشار و زور جدید، هیچ نقطهی اتکاء دیگری ندارد. این زمان تصمیم سخت را برای نظام نزدیکتر میکند.
اینک بیت رهبری و شورای فرماندهی سپاه و مافیاهای قدرت و ثروت باید تصمیم بگیرند که میخواهند قربانی تهاجم نظامی آمریکا و اسرائیل و غرب شوند یا قربانی اقتصادی آنها. این انتخابی است که برایشان باقی مانده. فرصت برای وقتکشی و فرار از تصمیم نهایی به پایان آمده است. نظام سرمایهداری تا خرخره در بحران است و اگر این بحران را روی جهان سرشکن نکند از درون فروخواهد پاشید.
این که میبینیم امروز آمریکای ترامپ به شکل تهاجمی به سراغ کانادا، مکزیک، پاناما، گرینلند، اوکراین و غزه رفته است نماد همین فرافکنی مشکلات به بیرون است تا درون از هم نپاشد. ایران هم در همین لیست است و دیر یا زود باید تعیین تکلیف شود، یا با بمب یا با توافق معادل تسلیمنامه و تقدیم منابع کشور به آمریکا.
در این میان اسرائیل دست به هر کاری زده و میزند که گزینهی بمباران بر گزینهی تصرف اقتصادی ایران ارجحیت یابد. اما باید دید ظرفیت سرمایهداری آمریکا برای تحمل این شیطنت جنگآفرین صهیونیسم اسرائیل تا چه حد است. مسکو بدش نمیآید که با اهدای ایرانی که به دلیل ورشکستگی دیگر نمیتواند برایش سود چندانی به ارمغان آورد، بخش عمدهای از سرزمینهای غنی اوکراین را که در تصرف دارد برای خود نگه دارد. ضمن آن که جای و جایگاه خود را در اروپا تقویت و راه را برای باجگیریهای جدید در مقابل ناتوی به ضعف کشیده شده باز کرده است.
این محاسبهی مسکو به طور عملی این پیام را به رژیم ایران میدهد که دیگر از حمایت او برخوردار نیست و باید آمادهی پذیرش ارباب جدید باشد.
نگارنده پیوسته ذکر کرده بود که رژیم در هر شرایطی ترجیح میدهد که با آمریکا کنار نیاید تا هم مجبور به تغییر از درون نشود و هم اهداف ارباب اصلی خود، اسرائیل را، برای شخم زدن خاورمیانه و نابودی ایران دنبال کند. این بار هم چنین است. تردیدی نیست که رژیم در دقیقهی نود و با درک این که دیگر جایگزینی جز تسلیم شدن در مقابل آمریکا ندارد به همراه ارباب همدست خود اسرائیل جنگی را به راه بیاندازد که هم ایران را با خاک یکسان کنند و هم کل خاورمیانه و کشورهای عرب را. همکاریی که رژیم صهیونیست اسرائیل و رژیم صهیونیست آخوندی به خوبی در ۴۶ سال گذشته داشتهاند و ملتهای خاورمیانه را یکی بعد ازدیگری به تسلیم در مقابل تلآویو واداشته و حتی آنها را به طور فیزیکی به اشغال اسرائیل درآوردهاند.
این منطق مخرب در این دقیقه نود بازیِ نمایندهی اسرائیل در تهران به پایان نمیرسد، برعکس کار ایران را به پایان میبرد. جنگ بزرگی در انتظار خاورمیانه است که خواست مشترک تلآویو و همدست همیشگی او تهران است. آمریکا خواسته یا ناخواسته به این جنگ کشیده خواهد شد. حماقت تیم ترامپ در این است که تلهای را که اسرائیل برای طرح جنگ به عنوان ضرورت بحران اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آمریکا بر سر راه آنها قرار دادهاند نمیبینند.
در این میان اگر مردم ایران به موقع دست به حرکتی مهم و سرنوشتساز نزنند آیندهای بهتر از مردم بخت برگشتهی فلسطین در نوار غزه و کرانه باختری نخواهند داشت. فاجعه در راهست اگر اقدام نکنیم.#
_________________________________________
برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
جهت اطلاع از نظریهی «بینهایتگرایی» به این کتاب مراجعه کنید:
«بینهایت گرایی: نظریهی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
ایکس (توییتر) :@KoroshErfani
مقالات مرتبط
در همین مورد