سقوط زیرساختها در هر کشوری نماد سقوط آن کشور است. آن چه در رابطه با صنعت برق و تامین آب و سوخت (بنزین، گاز و گازوئیل) در ایران میگذرد مصداق مرگ تدریجی اقتصادی است که دیگر تحمل نبود سرمایهگذاری، فرار سرمایه، سوءمدیریت و دزدی و فساد و غارت را ندارد. در این میان با اضمحلال شکلبندی حداقلی معیشتی خود، مردم به تدریج از عادت «خود به خوابزدگی» بیرون میآیند، اما هنوز کم شمار و به احتمال زیاد هم بسیار دیر.
این که آیا شانسی برای نجات ایران هنوز وجود دارد یا خیر هر چه بیشتر به پدیده «شانس» و تصادف باز میگردد، اما این که ایران از دست میرود به احتمالی قوی و برای برخی قابل یقین گره خورده است. به همین دلیل، باید با رعایت اصل واقعگرایی به موضوع پرداخت.
دو گزارهی قابل اعتماد در پیش روی است:
۱- وضع عمومی کشور (اقتصاد، اجتماعی، معیشتی، سیاسی، امنیتی و …) وخیمتر خواهد شد.
۲- اعتراضات نسبت به کمبود برق و آب و بنزین و نان و مسکن افزایش خواهد یافت.
ترجمه: همزمان با وخامت بیشتر اوضاع عمومی کشور، اعتراضات صنفی و معیشتی رشد خواهد کرد.
اگر بدانیم که رژیم اسلامی حکومت ورشکستهای است که توان مهار هیچ یک از بحرانهای حاد اقتصادی خود را ندارد اطمینان مییابیم که در ماههای آینده مردم ایران هر چه بیشتر و گستردهتر در خیابانها خواهند بود. چنان چه همین روز چهارشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۳ در یک روز ۲۱ تجمع اعتراضی « از سوی گروههای مختلف چون داوطلبان کنکور و والدین آنها، نیروهای پیمانکاری، کارکنان مجتمع گاز پارس جنوبی در عسلویه، کارگران کارخانه واگن پارس اراک، شماری از کسبه و بازاریان کاشان، گروهی از کامیونداران در مقابل ساختمان اداره گمرک و تعدادی از کارگران معدن سامان کاوش در طبس و گروههای دیگر برگزار شده است».
حال که چنین چشماندازی در پیش روست بد نیست چند سفارش برای آنها که در پی آن هستند این حرکتهای اعتراضی را به یک «جنبش اجتماعی» تبدیل سازند داشته باشیم. برای این منظور لازم است که:
۱- اعتراضات گروههای اجتماعی مختلف به هم پیوند بخورد تا بزرگتر، هماهنگتر، قویتر و گستردهتر شود.
۲- در جریان پیوندسازی، این جمعهای معترض باید با هم مشورت کرده و یک هدف کلی و عمومی را برای خویش تعیین و تعریف کنند.
۳- به تدریج باید معلوم شود که معترضین از چه راه و مسیری میخواهند با اعتراضات یا اقدامهای مبارزاتی خود به هدفی که تعیین کردهاند دست یابند.
۴- معترضین در جهت پیشرفت در این مسیر تعیین شده باید برای خود حداقلی از خودسازماندهی و سیستم مدیریت جنبش را ایجاد و مستقر کنند.
۵- جنبش در مراحل پیشرفتهی خود احتیاج به «یک رهبر» دارد تا نقش متحد کننده را برای معترضین و نیز سایر قشرهای اجتماعی که میتوانند در حمایت از معترضین به صحنه بیایند ایفاء کنند.
۶- از مرحلهای که جنبش به رهبر خود دست یافت باید به طور منظم و قاطع با او همراهی کند تا به هدف تعیین شدهی خود برسد.
نگارنده در مطالب و برنامههای فراوانی پیش از این دربارهی جزییات فنی این فرایند نوشته است که خوانندگان علاقمند را به آن دعوت میکند.
در پایان یادآوری کنیم که در صورت انفعال ایرانیان نسبت به ضرورت حرکت اعتراضی روشمند و تبدیل آن به جنبش اجتماعی هدفمند، آیندهای بسیار سیاه و تباه در انتظار کشور خواهد بود. از فرصتهایی مانند سالروز قیام مهسا (ژینا) امینی در ۲۵ شهریور بهره بریم.
شدنی است اگر بخواهیم، انتخاب با ماست.#
_________________________________________
برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
جهت اطلاع از نظریه ی «بی نهایت گرایی» به این کتاب مراجعه کنید:
«بی نهایت گرایی: نظریه ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
ایکس (توییتر) :@KoroshErfani
مقالات مرتبط
در همین مورد