آنچه این روزها ذهن بسیاری از تحلیلگران سیاسی را مشغول خود نموده یافتن چرایی حمله ی گسترده گروه حماس به اسرائیل در این زمان است، چرا که به احتمال قوی این تشکیلات عواقب این حمله را در نظر داشته و سود و زیان این حمله را در نظر گرفته است. در این مقاله سعی می شود به آنچه که در ذهن تصمیم گیرندگان این گروه می گذرد نزدیک شویم و سود و زیان این حمله را از دریچه ذهن آنها ببینیم .
حماس خود را یک سازمان اسلامگرای سیاسی – نظامی معرفی می کند و در واقع به دلیل عدم پایبندی به پیمان اسلو در عرصه ی سیاست خارجی حرفی برای گفتن ندارد و فقط در داخل مناطق فلسطینی و به طور مشخص در نوار غزه دارای قدرت سیاسی می باشد. با این وجود در همین منطقه تحت حاکمیت خود هم از سال ۲۰۰۷ نتوانسته است به عنوان یک جریان حاکم هیچ برنامه ی منسجم رفاه، اقتصادی و اجتماعی ارائه داده و به اجرا درآورد. نواره غزه از نظر انرژی و مواد غذایی لازم به کمک های جهانیِ دیگر کشورها وابسته است و حتی تشکیلات حماس خود برای تأمین هزینه های خود به عنوان حاکم این منطقه وابسته به متحدان خود در منطقه است که به دلیل فعالیت های نظامی و حملاتی که به اسرائیل انجام داده و می دهد از آن حمایت می کنند.
این در حالی است که بر خلاف حماس، رقیب آن یعنی تشکیلات خودگردان فلسطین (فتح) دارای مشروعیت در بخشی از اراضی فلسطینی و جامعه ی جهانی میباشد .
به گونه ای می شود نتیجه گرفت که دلیل وجودی و «مشروعیت» حماس کارکرد تهاجمی-نظامی آن باشد و این کارکرد تنها در حالت تنش بین فلسطین و اسرائیل است که حفظ می شود. به همین دلیل اگر شرایط به سمت صلح و تشکیل دو دولت فلسطین و اسرائیل پیش رود، موجودیت تشکیلات حماس دچار تهدید خواهد شد .
حال با در نظر گرفتن این که در منطقه پیمان ابراهیم به یک نقطه ی تعیین کننده نزدیک می شود و پیوستن از جمله عربستان سعودی به این پیمان می تواند زمینه ساز حل و فصل تنش بین فلسطین و اسرائیل شود و از آنجا که بنا به داده های جامعه شناسی وقتی نهادها و ساختارها کارکرد خود را از دست بدهند، محکوم به از میان رفتن هستند و داده های روانشناسی در شرایطی که موجودیت یک موجود تهدید شود و به خطر بیافتد و آن موجود تنها یک مزیت و نقطه قوت داشته باشد، از آن به صورت افراطی برای نجات خود استفاده خواهد کرد. می توان متصور شد که
به ثمر رسیدن تنش زدایی از مسئله فلسطین برای تصمیم گیرندگان حماس و گروه های همسو با آن به صورت غریزی و عقلانی یک تهدید وجودی (اگزیستانسیال) است، بنابراین از تنها ابزاری که در اختیار دارند (نیروی نظامی و عملیاتی) به صورت افراطی استفاده می نمایند تا به واسطه ی واکنش شدید اسرائیل دلیلی برای ماندگاری خود و تشکیلاتشان پیدا کنند، هرچند که این واکنش سبب کشته و زخمی شدن بسیاری شود.
مقالات مرتبط
در همین مورد