با ادامه ی جنبش آزادیخواهی مردم در چهل و ششمین روز خود و تداوم اعتراضات، رژیم آخوندی احساس تنگ شدن سریع حلقه ی محاصره ی از سوی داخل را دارد. «فکر سرنگونی» به تدریج به تمامی لایه های رژیم نفوذ کرده است و می رود که رده های بالا و پایین نظام به تدریج «واقعیت سرنگونی» را نیز بپذیرند.
این طی کردن روند فکر تا واقعیت دوران حساسی را تشکیل می دهد که در آن سیستم روانی و عصبی آمران و عاملان رژیم برهم می ریزد و آنها را به حرکت ها و رفتارهایی ورای استانداردهای سرکوبگری دیکتاتوری های معمول سوق می دهد.
تعداد کشته ها و زخمی ها و بازداشتی ها هر روز بالاتر می رود؛ دانشجویان را تعلیق و اخراج و دستگیر می کنند یا در صحن دانشگاه بسیجی آدمکش تفنگ کشیده به دانشجویان شلیک می کند، آدم ربایی و شلیک مستقیم به خانه ها سراسر شهرها را فرا گرفته و تصاویری که حکایت از توحش بی مرز است در خیابان ها دیده می شود: نمونه این جا در نازی آباد.
این رفتارهای خشن و ضدبشری هنوز در اوج نیست اما به سوی اوج است. رژیم با گسیل مشتی آدمکش به آنها چراغ سبز داده که مجاز به هر جنایتی هستند به شرط آن که معترضین را فراری دهند.
در اکباتان و چیت گر باندهای مسلح حکومتی با بلندگو به مردم می گویند که «ما حتی سر زن و بچه ی خود را هم می بریم». می خواهند این پیام را منتقل کنند که از ما انتظار کمترین فهم و رحم نداشته باشید، ما ماشین های مادون حیوان برای جنایت هستیم: محصولات ناب اسلام آخوندی-پاسداری.
بر اساس آن چه آمد روز به روز آشکارتر می شود که رفتار نظام در حال تبدیل به رفتار اشغالگران با مردم سرزمین اشغال شده ی ایران است. این همان رفتاری است که وقتی دشمن، مانند تازیان و مغولان و هیتلری ها، یک کشور را تسخیر می کرد با قتل عام و کشتار مردم کشور تصرف شده می کند. این اعلان جنگ رژیم با مردم است. رژیم در حال بیان این است که شما دیگر ملت ایران نیستید دشمن نظام هستید؛ همان طور که مردم هم دارند اعلام می کنند: شما دیگر دولت ایران نیستند دشمن ملت هستید.
این همان نقطه ای است که در جنبش های متعارف برانداز به طور معمول ماه ها طول می کشید که به آن برسیم: نقطه ی آشتی ناپذیری ملت و دولت. اما می بینیم که وحشت از سقوط رژیم، ملاها را فقط ۴۵ روز بعد از آغاز جنبش به درجه ای از خشونت و رشته رفتارهای آدمکشانه و جنایتکارانه ای کشیده است که می رود این نقطه ی آشتی ناپذیری را از همین حالا در جامعه و جنبش جا بیاندازد و عملیاتی کند.
با رسیدن به این نقطه می ماند که آیا قرار است یک رژیم بماند و یک ملت نابود شود یا یک ملت بماند و یک رژیم نابود شود. تاریخ چند هزار ساله ی بشر ثابت کرده است که در چنین شرایطی، بدون استثناء و همیشه، رژیم های استبدادی می روند و ملت ها می مانند. این نوید پیروزی ملت ایران است در حرکت خود به سوی آزادی، به سوی ایرانی آزاد و آباد.#
کورش عرفانی
***
برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
برای اطلاع از نظریه ی «بی نهایت گرایی» به این کتاب مراجعه کنید:
«بی نهایت گرایی: نظریه ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
آدرس تماس با نویسنده: korosherfani@yahoo.com