وقتی رژیمی به مرحلهی «پوسیدگی» و «زوال» میرسد نشانگر آن است که مردم کشوری که تحت حاکمیت آن قرار داشته، بنا به دلایل مختلف نتوانستهاند آن را کنار بزنند. چنین رژیمهایی شاید سرنگون نشوند اما به دلیل همان پوسیدگی و زوال، در یک مقطع حساس، فرو میپاشند و این همان هنگامی است که میتوان بساط آنها را برای همیشه جمع کرد.
البته هیچ یک از این امور به طور صد در صدی، خودکار، جبری و حتمی صورت نمیگیرد و همیشه نیاز به حضور ارادهی برخی دارد.
سناریویی که برای رژیم اسلامی حاکم بر ایران قابل تصور است همانا فروپاشی و از همگسیختگی سراسری نظام حکومتی است که البته میتواند با خود از همپاشی کل کشور را به دنبال داشته باشد. بنابراین نباید منفعل ماند تا مرگ رژیم سبب مرگ ایران شود. باید کاری کنیم که رژیم برود و ایران بماند.
نکتهی بسیار مهم در این میان است که این گونه نظامهای در عمل مرده، تا موقعی که جایگزینی نداشته باشند، به گور تاریخی خود راهی نمیشوند. بنابراین فراموش نکنیم که رژیم ایران هم تا زمانی که ما مخالفان آن، خود را برای جایگزینش آماده نساخته باشیم به حیات ننگین و خسارتآفرین خود ادامه میدهد. روشن است: عدم جایگزین مساوی است با عدم فروپاشی.
اما چگونه خود را آماده کنیم
پاسخ آسانی برای این سوال سخت نیست. اما برخی ایدهها میتوانند یاریبخش باشند.
نخست این که ایرانیان باید به جد بخواهند که کشور خود را با آغاز زوال فیزیکی رژیم و اضمحلال طبیعی آن، حفظ کنند، نگه دارند و اجازهی هیچ گونه تفرقه و اختلاف و تشتت و تجزیه را ندهند. پس نخست باید این ارادهی مشخص باشد و باید آن را تقویت و فراگیر کرد.
دوم این که چنین ایرانیانی باید همدیگر را بیابند و به عنوان یک جمع گسترده عمل کنند. نام این جمع گسترده که در قالب یک شبکهی ناپیوسته اما همسو شکل میگیرد میتواند همان چیزی باشد که ما در پیشنهاد خود عنوان کردیم: جبههی مردمی. جبههی مردمی دربرگیرندهی همه ایرانیانی است که میخواهند وحدت ملی و تمامیت ارضی ایران زمین حفظ شود تا بتوان آن را مدیریت و بازسازی کرد.
سوم: این جبهه باید بسیار منظم و متشکل باشد. این یک جبههی ملی مدیریت ایران است و کار مشخص آن بر عهده گرفتن امنیت کشور و سپس برقراری نظم کاری در سراسر میهن برای به راه انداختن کارهای اداری و خدماتی دولتی، تعاونی و خصوصی است. بنابراین، بالاترین درجه از انضباط عملی و سازمانی و کارآمدی مدیریتی را باید داشته باشد.
چهارم: این جبهه باید یک نقشهی راه و یا همان برنامهی حرکت گام به گام خود را تهیه و تدوین کند. این برنامه شامل موارد زیر است:
۱) با آشکار شدن ضعفهای ساختاری و آغاز ریزش نهادها و ساختارهای نظام حاکم چگونه باید با یک هجوم قدرتمند مردمی آن را سرنگون ساخت.
۲) یک دولت موقت باید آماده باشد که در ساعت بعد از پایان سقوط رژیم، ادارهی امور جاری کشور شامل امنیت مرزها، امنیت داخلی، پایان نبردها، خلع سلاح پس ماندهی نیروهای وابسته به رژیم، دستگیری و نگهداری سران نظام، تامین آب و برق و نان و درمان مردم و نیز حفاظت از ایران و ایرانی را بر عهده گیرد.
۳) چگونه باید ثبات و آرامش را در سراسر کشور برقرار ساخت و امور جاری مملکت را اداره کرد که روند عادی زندگی آغاز شود.
۴) چگونه باید به موضوعات حاد و مهم برای تامین حداقل ثبات ساختاری کشور پرداخت. شامل
الف. با پول ملی بیارزش شده و اثرات تورمی آن چه باید کرد.
ب. با خزانهی خالی کشور چه باید کرد.
پ. با بانکها و موسسات مالی ورشکسته چه باید کرد.
ت. با مشکل کم آبی و قطع برق چه باید کرد.
ث. با وضعیت فاجعهبار جادهها و خودروهای فرسوده و غیراستاندارد چه باید کرد.
ج. با صنعت نفت و گاز و پتروشیمی آسیبدیده و نیازمند تعمیر و نگهداری چه باید کرد.
چ. با صنعت حمل و نقل زمینی، دریایی و هوایی و موقعیت فاجعهبار آن چه باید کرد.
ح. با مدارس و دانشگاهها و محتوای ضعیف آموزشی و برنامههای درسی غیرعلمی آن چه باید کرد.
خ. با اوضاع نابسامان ادارات دولتی و تامین نیازهای آنها برای خدمترسانی عمومی چه باید کرد.
د. با وضعیت فاجعهبار بهداشت، درمان، بیمه، آموزش پزشکی و خدمات درمانی چه باید کرد.
ذ. با سیاست خارجی دردسرآفرین کشور چه باید کرد و چه اصولی را بنا نهاد.
ر. با تبعیضهای وحشتناک منطقهای در سراسر ایران و نابرابری شدید میان مناطق و استانها چه باید کرد.
ز. با ساختار اقتصادی نابسامان در بخش های تعاونی و خصوصی، در کنار بخش دولت، چه باید کرد.
س. چگونه باید مانع از هرج و مرجسالاری سیاسی و رسانهای و اجتماعی شد تا جامعه فرصت بازسازماندهی خویش و کسب ثبات فکری و روانی برای ورود به بازی سیاسی دمکراسی و آزادیهای مختلف را داشته باشد.
ش. چگونه باید موضوع حضور میلیونی مهاجرین در ایران را با در نظر گرفتن حقوق و کرامت انسانی آنها حل و فصل کرد.
ص. با مجموعهی عظیمی از زندانها و زندانیان و پروندههای قضایی میلیونی چه باید کرد که حقی ضایع نشود.
ض. با تمامی مطالبات عدالتخواهی و دادخواهی ایرانیان نسبت به جنایت و ستم و غارت رژیم آخوندی چگونه باید برخورد کرد، از جمله مطالبات صنفی و معیشتی مزدبگیران، کارگران، بازنشستگان.
ط. با حادترین مشکلات اقلیمی کشور مانند فرونشست زمین، آتشسوزیها، سیلابها، همهگیریها و مشکل آب و امثال آن چه باید کرد.
ظ. چگونه باید کشاورزی و دامداری را در چارچوب واقعیتهای اقلیمی و آب و هوایی از یک سو و نیازهای حاد کشور از سوی دیگر بازساماندهی کرد.
ع. ارجحیتها در عرصهی کسب درآمد ارزی و صادرات چه باید باشد و چگونه باید اقتصاد ایران را از صادر کنندهی ثروت به جذبکنندهی سرمایه تبدیل کرد.
ف. پروندههای دزدیهای کلان و غارتهایی که به سوی کشورهای دیگر صورت گرفته با چه روند و مکانیزمی باید در چارچوبهای قانونی و حقوق بینالملل برای استراداد به سوی کشور پیگیری شود.
ق. چه سازوکارهایی برای بازتعریف ساختارهای نظامی، انتظامی، امنیتی و اطلاعاتی کشور باید در نظر گرفته شود که از یک سو بالاترین کارآمدی برای دفاع و حراست از امنیت و منافع ملی را در خود داشته باشد و از سوی دیگر بیهوده پول مردم ایران را هزینه نکند.
ک. عملکرد رسانهها و دستگاهها و نهادهای فرهنگی چگونه باید تعریف و قانومند شود تا تمامی ابزارهای در خدمت دولت در جهت منافع مردم ایران به کار گرفته شود.
گ. چگونه میبایست تخصصسالاری و نظارت شهروندی را به صورت نهادینه درآورده و آن را در نظام مملکتی مستقر ساخت.
ل. با چه سیاستهایی میتوان سرمایههای فکری، تخصصی و مالی گریخته از کشور را به ایران بازگرداند و مهاجرت معکوس ایرانیان را سازماندهی کرد.
م. و سرانجام، چه مواردی را به عنوان مقدمات و زمینههای تغییر قانون اساسی کشور در جهت تبدیل ایران به یک کشور صاحب نظام مردمسالاری دمکراتیک و پایدار پیشبینی و برنامهریزی کرد.
مواردی مانند آن چه در بالا آمد بسیار است اما محض نمونه به همین محورهای اصلی کاری بسنده میکنیم و بدیهی است که هر یک از اینها در چارچوب دولت موقت و در دوران گذار باید مجهز به طرحها و برنامههای دقیق و جزیینگر باشند تا بتوان به طور مستند و با تکیه بر واقعیتهای موجود کشور به این امور اقدام کرد.
نتیجه گیری:
همان طور که گفتیم، فروپاشی رژیم آخوندی و محو و اضمحلال آن حتمی است، اما این نباید به قیمت فروپاشی کشور تمام شود. لازم است که نیروهای هشیار و ایراندوست که میخواهند در خدمت آن ملت و سرزمین عمل کنند از حالا خود را برای این منظور آماده سازند.
نگارنده و یارانش در حزب ایران آباد سالهاست در این راستا تلاش میکنند. ما در ماههای اخیر با پیشنهاد «جبههی مردمی جمهوری دوم» یک چارچوب کاری را پیشنهاد دادیم تا تمامی ایرانیان اهل عمل بیایند، گردهم آییم و با دقت و نظم و برنامهریزی، جزییات امور مدیریتی کشور در دوران تلاشی رژیم آخوندی را بر عهده بگیریم. این جبهه با سه جزء میتواند تمامی آن چه را که در بالا گفته شد آماده سازد:
۱) شبکهی کنشگران اجتماعی در داخل که آمادهی قبول مسئولیتهای عملی در صحنه هستند.
۲) یک لایهی مدیریتی که با تخصص و دانش و تجربهی خود این شبکهی مردمی کنشگران را هدایت می کند و
۳) یک رهبر که به عنوان نماد این جبهه، ایرانیان پراکنده را در داخل و خارج از کشور گردهم میآورد.
منطق این کار جمعی بسیار روشن و شفاف است: اگر بتوانیم این سه عنصر را فراهم آوریم سایر مسئولیتها و کارهای پیشبینی شده را نیز میتوانیم انجام دهیم. و به همین ترتیب، اگر در تهیهی این سه مورد ناتوان باشیم یعنی از باقی کارهای پیش رو نیز عاجز خواهیم بود.
پس، اگر از خود شایستگی و جدیت نشان دهیم میتوانیم در قالب یک جبههی مردمی که دارای مدیران کارآمد و یک رهبر توانمند قابل اعتماد است کشورمان را از دست هیولای آخوند و پاسدار بیرون بکشیم، دوران پلید و سیاه حکومت اسلامی را به عنوان «دوران جمهوری اول» به پایان بریم، بعد دوران سخت گذار را با درایت و قدرت مدیریت کنیم تا کشور به نظم و امنیت و ثبات برسد و سپس، با برگزاری انتخاباتی آزاد، قانون اساسی کشور را تغییر داده و دوران جمهوری دوم ایران را کلید بزنیم. دورانی که در آن، یک ایران دمکراتیک و پیشرفته را بنا خواهیم نهاد: یک ایران آزاد و آباد.
شدنی است. اگر بخواهیم. انتخاب با ماست. #
_________________________________________
برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
جهت اطلاع از نظریه ی «بی نهایت گرایی» به این کتاب مراجعه کنید:
«بی نهایت گرایی: نظریه ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
ایکس (توییتر) :@KoroshErfani
مقالات مرتبط
در همین مورد