آن چه یک نیروی انقلابی را از نیروی تغییر طلب غیر انقلابی منفک می کند باور اولی است به ضرورت انقلاب و عدم باور دومی به آن برای تغییر. این که کدام حق دارد از طریق بحث نظری به اثبات نمی رسد بلکه از طریق مشاهده ی میزان شانس هر یک برای رسیدن به تغییر مورد نظر قابل تایید یا رد است.
نیروی انقلابی از آن روی به انقلاب روی آورده که راه های دیگر ایجاد تغییر و بهبود اوضاع را ناممکن دیده است. نیروی تغییر طلب غیر انقلابی هنوز فکر می کند که راه های دیگری جز انقلاب در دسترس است که باید روی آنها کار و فعالیت شود. کدام درست است؟ قضاوت با واقعیت است نه با احساس و فکر.
نه نیروی انقلابی تلاش خود برای برپایی انقلاب را به دلیل وجود نیروهای غیر انقلابی در صحنه ی تغییرگری سیاسی تعطیل می کند و نه این نیروها قرار است دست از تلاش بردارند. هر دو در مسیر خود حرکت می کنند و جامعه با کشش و استقبال خود از هر یک از این دو در نهایت برنده را مشخص خواهد ساخت.#
****
برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
برای اطلاع از نظریه ی «بی نهایت گرایی» به این کتاب مراجعه کنید:
«بی نهایت گرایی: نظریه ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
توییتر:@KoroshErfani