قهرمانی یکه یا فیلمسازی وابسته؟ چرا حاتمیکیا معترض است
چند شب پیش، نخستین حضور ابراهیم حاتمیکیا در برنامه تلویزیونی "هفت" جنجال آفرین شد. طبق روال ماههای اخیر، او این بار هم به فیلمسازان "جشنوارهای" تاخت، از "اقلیت بودن" خود در "هرمِ لعنتیِ سینما" سخن گفت و از "آقا مرتضی" -مرتضی آوینی- و جای خالی او یاد کرد.
هرچند حاتمیکیا نامی از کسی نبرد، اما توصیفاتش آنقدر گویا بود که بینندگان دریابند یکی از هدفهای حملات تند و تیز او، فیلم "گیلانه" ساخته "رخشان بنیاعتماد" است- کارگردانی که از قضا چندی پیش شیر نقرهای جشنواره ونیز را بابت فیلم "قصهها" از آن خود کرده بود. با وجود اینکه "گیلانه" به عنوان اثری منسوب به سینمای جنگ بارها مورد تحسین قرار گرفته است؛ حاتمیکیا آن را اثری تلخ و ناامید خواند که با به تصویر کشیدن رنجهای مادرِ یک مجروحِ جنگی، بیننده را به این نتیجه میرساند که "اشتباه کردیم جنگیدیم".
حاتمیکیا در سخنانش سینماگران ایرانی را به سه گروه تقسیم کرد؛ سینماگرانِ سینمای بدنه که سینما "دکان" آنهاست، گروهی از جمله خودش که از روی "دَرد" قدم به وادی سینما گذاشتهاند و در آخر کسانی که به سینمای "جشنوارهای و روشنفکری" تعلق دارند. به زعم او گروه آخر کسانی هستند که "با آن طرف آب در ارتباطند"، "همیشه دلارشان میرسد"، "مارکوپولو هستند و در آن سوی آبها رنگ عوض میکنند" و در مقابل آنها سینماگران "صاحب درد"، مظلوم واقع شدهاند.
او در ادامه اعتراضاتش به فیلمهای "جشنوارهای"، به کیانوش عیاری نیز تاخت و او را متهم کرد در فیلم "آبادانیها" -که بیش از ۲۰ سال پیش ساخته شده- ایران را به ایتالیای دوران فاشیسم تشبیه کرده است.
او افزود در آن زمان تلاش کرده مانع از ارسال این فیلم – که ایران را "ذلیل" میکرد- به جشنواره لوکارنو شود، اما مسئولان سینمایی وقت به "داد و فریاد" او توجهی نکردند.
'حسادت' یا اصولگرایی؟
کارنامه سینمایی حاتمیکیا
متولد ۱۳۴۰ تهران
دانشآموخته رشته فیلمنامهنویسی دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر
چند فیلم در مقام کارگردان
- هویت
- دیده بان
- مهاجر
- از کرخه تا راین
- بوی پیراهن یوسف
- آژانس شیشهای
- برج مینو
- موج مرده
- ارتفاع پست
- به رنگ ارغوان
- دعوت
- گزارش یک جشن
- چ
عکسالعملهای شدید حاتمیکیا نسبت به کارگردانان مستقل و خصوصا آن دسته از آنها که به جوایز بینالمللی دست مییابند تازگی ندارد. موفقیت جهانی بیسابقه فیلم "جدایی نادر از سیمین" در سال ۸۹، علیرغم هیجانی که در میان مخاطبان و اصحاب سینما در ایران برانگیخت؛ کام ابراهیم حاتمی کیا را چنان تلخ کرد که او را به واکنش واداشت.
حاتمیکیا خود کمتر از دو دهه پیش با فیلم "آژانس شیشهای" -که بسیاری آن را بهترین فیلم او میدانند- بختش را در جشنواره فیلم برلین آزموده و ناکام مانده بود؛ با این حال پس از موفقیت "جدایی نادر از سیمین" در این جشنواره، بشدت به کارگردان آن تاخت و در نامهای سرگشاده به بهانه تقدیر از فیلم "یک حبه قند"، اصغر فرهادی را فیلمسازی "تلخکام" خواند که در صفِ "سفارتِ خرسنشان" ایستاده و "متقاضی پناه به سرزمین همیشه ابری" است.
این نامه اعتراض بسیاری از دستاندرکاران سینما را –که به موفقیت فرهادی به عنوان سینماگری ایرانی میبالیدند- برانگیخت؛ چندین منتقد سینما از عدم صداقت حاتمیکیا و "کینهتوزی" او سخن گفتند و کیومرث پوراحمد نیز اظهارات حاتمیکیا را ناشی از "حسادت" خواند و از او پرسید: "اگر فیلمت جهانی نشد به اصغر فرهادی چه مربوط است". اما این پایان ماجرای دعوای او با فیلمسازان مستقل و حساسیت وسواسگونهاش به جوایز بینالمللی نبود.
'چ' و غائله جشنواره سی و دوم
حاتمیکیا طی ماههای اخیر در هر موقعیتی که توانست در لفافه طعنه یا به صراحت فرهادی را بابت استقبال جهانی از آثارش به شدت مورد حمله قرار داد، از جمله در جشنواره فجر سال گذشته و در نشست مطبوعاتی فیلم "چ" گفت که بودجه ۶ میلیاردی فیلمش ازطرف "سفارت هلند و جشنواره برلین" نیامده و ریال به ریال آن توسط "نظام جمهوری اسلامی" پرداخته شده است.
درست در زمانی که سینماگران و سازمان سینمایی دولت یازدهم با هم از در همراهی درآمده و در تلاش بودند این جشنواره به هر قیمتی از طوفان تهدیدات و مخالفتهای محافظهکاران تندرو سرِ سلامت به در ببرد، حاتمیکیا همصدا با جریانهای اصولگرا به "فضای سیاه سینمای ایران" حمله کرد و آن را ناشی از تاثیرات جشنوارههای خارجی خواند و اندکی بعد نیز از "زاویه گرفتن جشنواره فجر" از "جریان انقلاب" و لزوم تغییر نام آن به "جشنواره ایرانی" سخن گفت.
هرچند در نهایت علیرغم تمام حاشیههای فیلم "چ" پنج سیمرغ بلورین جشنواره فجر را به خود اختصاص داد؛ اما کارگردان در مراسم اختتامیه حاضر نشد و پس از آن بارها از "نادیده گرفته شدن" فیلمش به تندی گلایه کرد.
کمی بعد از جشنواره و در جریان نمایش "چ" در یکی از دانشگاههای تهران، حاتمیکیا در توضیح دلیل غیبت خود گفت که "ارادهای در کار بوده" تا در جریان اختتامیه او را وادار کنند "از دست رئیس جمهور" جایزه بگیرد و به این ترتیب "فیلمسازی وابسته" معرفی شود اما او با "هوشمندی" و "به نامِ نامی بچههای جنگ"، "غریب" کنار ایستاده و جلو نیامد.
به نظر میرسد اشاره حاتمیکیا به وعدهای است که در مورد "جایزه ویژه ریاست جمهوری" به او داده شده بود تا رضایت او -که جوایز بیشتری را حق خود میدانست- جلب شود.
علی معلم، از اعضای هیئت انتخاب جشنواره فجر از جمله کسانی بود که به آنچه " بیانات قیممابانه تبلیغاتی و سوزناک" حاتمیکیا طی جشنواره میخواند به تندی عکسالعمل نشان داد و او را "بچه لوس سینما"ی ایران خواند که علیرغم بهرهمندی از همه امکانات همیشه در حال شکایت است.
حجتالله ایوبی، رئیس سازمان سینمایی نیز در همان زمان به طعنه گفته بود که درست نمیداند چرا حاتمیکیا "مظلوم" است و اگر بداند برای رفع این "مظلومیت" تلاش خواهد کرد.
پس از جشنواره سی و دوم فجر حاتمیکیا به خاطر فیلم "چ" بارها و بارها از سوی نهادها و گروههای همسو با اصولگرایان برای سخنرانی دعوت شده، مورد تقدیر قرار گرفت و هر بار هم در سخنانش به طرق مختلف از "از میان رفتن ارزشها" و "خطراتی که عرصه فرهنگ را تهدید میکند" سخن گفت، سخنانی که با استقبال و پوشش خبری رسانههای نزدیک به اصولگرایان مواجه شد.
از جمله در برنامه تلویزیونی راز که اوایل امسال و همزمان با بالاگرفتن حمله اصولگرایان به وزارت ارشاد پخش میشد، حاتمیکیا با اشاره به ابراز نگرانی رهبر ایران در مورد حوزه فرهنگ گفته بود "خدا کند به اخطار آقا (آیت الله خامنهای) توجه کنند" و افزود وگرنه خودش وادار خواهد شد که باز هم "سر و صدا" به راه بیاندازد.
این بار هم او ضمن اینکه خود را "یتیم حوزه فرهنگی" خواند، به شدت به کسانی که "دوپاسپورتههای فرهنگی" مینامید تاخت و "جدایی نادر و سیمین" را اثری "ناامید کننده" و ساخت آن را "نهایت بیاخلاقی" دانست.
با نزدیک شدن به موعد معرفی آثار به آکادمی اسکار و جای گرفتن فیلم "چ" در میان کاندیداها، حاتمیکیا نیز در آستانه مطرح شدن در رویدادی سینمایی قرار گرفت که پیشتر بارها آن را مورد انتقاد قرار داده و "سیاسی" خوانده بود؛ اما هیچ اقدامی به نشانه اعتراض و برای خارج کردن فیلم از وی سر نزد.
رسانههای اصولگرا و منتقدان همیشگی جشنوارههای بینالمللی نیز تلاش کردند تا این فیلم از سوی ایران برای شرکت در اسکار معرفی شود از جمله خبرگزاری فارس در مطلبی با ارائه پنج دلیل –از جمله "استقبال مخاطب" و "ارتباط موضوع با ایران"- "چ" را مناسبترین فیلم برای حضور در اسکار خواند.
اما هیئت انتخاب در نهایت به این فیلم روی خوش نشان نداد و فیلم "امروز" را به عنوان نماینده ایران برگزید.
قهرمانی یکه و تنها یا فیلمسازی وابسته؟
هرچند حاتمی کیا ترجیح میدهد پشت تریبونها خود را مستقل، بی پشت و پناه و صرفا سخنگوی "بچههای جنگ" معرفی کند و از جریانهای سیاسی اعلام برائت کند؛ اما شواهد حاکی از همراهی و همسویی او با یک جناح سیاسی کاملا مشخص است.
فیلم "چ" با مشارکت سازمان فرهنگی-هنری اوج که از موسسات وابسته به سپاه پاسداران به شمار میآید ساخته شد. این فیلم که با هزینه ۶ میلیارد تومانی ساخته شد، کمتر از دو میلیارد تومان در گیشه درآمد داشت؛ هرچند تبلیغات شهری بسیار گسترده و پرهزینهای برای آن انجام شد و صدا و سیما علاوه بر آنونس تبلیغاتی، تمام هیاهوهای پیرامون آن را هم سخاوتمندانه پوشش داد- تا آنجا که حاتمیکیا از عزتالله ضرغامی بابت اینکه "غیرتمندانه پای فیلم ایستاد" تشکر کرد.
روایت فیلم "چ" از درگیریهای رخ داده در پاوه چنان با روایت رسمی سازگار بود که حاتمیکیا به گفته خودش به نزد رهبر ایران فراخوانده شد و با "چهرهای بشاش" مورد استقبال و تفقد قرار گرفت و سرلشکر قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران نیز با ارسال "دلنوشته"ای از او برای ساخت این فیلم سپاسگزاری کرد.
هرچند حاتمیکیا پیشتر از تلاش خود برای نمایش "فریاد تظلمخواهی عزیزانِ کرد" در فیلمش سخن گفته بود، به نظر میرسد روایت او از وقایع چندان شباهتی به تجربیاتِ ساکنان مناطق کردنشین -که در دل درگیریهای به نمایش درآمده در فیلم زیستهاند- ندارد، تا آنجا که گفته میشود حاتمیکیا برای یافتن بازیگران کردزبان، با مشکل مواجه شده است.
حاتمی کیا البته مصر است که "دو دو تا، چهارتا" نمیداند و اهل حسابگری نیست اما در سینمای ایران، حساب فیلمها هرگز از جنجالهای سیاسی پیرامون آنها و سازندگانشان جدا نبوده؛ در نتیجه شاید حواشی از این دست و همراهی او با جریان اصولگرا در حمله به سازمان سینمایی، دولت و فیلمسازان مستقل، در جایگاه حاتمیکیا در معادلات سیاسی-فرهنگی و همینطور پروژههای بعدی او تاثیر خود را بگذارد.