جوامع برای ایجاد تغییر در سرنوشت خویش از سه مرحله باید عبور کنند: از انفعال به روحیه واکنشی و از واکنشگرایی به کنشگری فعال. جامعهی ایران هنوز در مرحلهی نخست و منفعل و با وجود تمام مصیبت و رنجی که نظام نالایق به او تحمل میکند سکوت و انتظار را پیشه کرده است.
البته آثار و علائم کوچکی در این سوی و آن سوی دیده میشود که میتواند تعبیری بر نوعی از واکنش به شرایط اسفبار کار و زندگی باشد، اما بسیار محدود و مقطعی و گذرا.
هنگامی که جامعهای از تبدیل نارضایتی به اعتراض عاجز است، مشکلات و مسائل حاکم بر اقتصاد و کشور اوج و عمق میگیرند و تبدیل به بحران میشوند. در جوامع پویا و آگاه، به محض رسیدن به شماری از معضلات جدی و مهم، شهروندان در قالبهای مختلف دست به حرکتهای اعتراضی فردی، گروهی، صنفی و اجتماعی میزنند؛ به همین دلیل، این مشکلات پیش از تبدیل شدن به یک معضل ماندگار یا بحران سراسری پرداخت و حل میشوند.
اما وقتی امکان پدیدار شدن واکنش اعتراضی در جامعه نیست، مسائل ریز و درشت مدیریتی و اقتصادی انباشته و بزرگ میشوند و در نهایت، به یک بحران تمامعیار تبدیل میگردند. در وضعیت بحران، واکنشهای اعتراضی فقط بر گسترهی بحران میافزایند و شرایط باز هم بدتر میشود. به طور مثال، بحران سیاسی نیز بر بحران اجتماعی و اقتصادی افزوده میشود.
به این ترتیب بار دیگر باز می گردیم به بحث اهمیت نقش زمان در تعیین کارکرد یک حرکت. همان طور که در سال ۵۷ جامعه بیموقع و بدون توجیه واقعی علتمند به یک حرکت واکنشی شدید -که البته در پشت پرده یک اقدام کنشگرانه و با طرح و هدف بود- کشانده شد، امروز هم انفعال گستردهی تودهها در مقابل موج بدبختیهایی که کشور را فرا گرفته است بدون توجیه و به ظاهر غیر منطقی است. به همین دلیل، اگر هم در آینده دست به حرکت واکنشی و اعتراض بزنند چه بسا کارکردی نداشته باشد. چرا که به زودی بسیاری از گرفتاریها به بحرانهای غیر قابل حل تبدیل خواهند شد. در آن زمان دیگر مهم نیست که مردم به پا خیزند یا خیر، کشور به هر روی فاقد منابع لازم برای پرداختن به این بحرانها خواهد بود و هر یک از آنها، بخشی از تمامیت ساختارمند ایران را برای دههها فلج خواهند ساخت.
به طور مثال میتوان به بحران اقلیمی اشاره کرد که در نبود یک واکنش به موقع از سوی جامعه اینک به جایی رسیده که کمترین شانسی برای بقای ایران در بسیاری از موارد، از جمله آب کافی و یا زمین کافی مناسب برای کشاورزی به جای نمانده است.
عدم فهم یکدیگر
برای درک بهتر دشواری معادلهی تغییر در ایران تصور کنیم که برای بیش از چهار دهه است از یک سو اکثریت مطلق جامعه، یعنی چیزی بالای ۹۵ درصد از جمعیت کشور، دچار درجهای از انفعال هستند و در هیچ حرکت حتی واکنشی و اعتراضی شرکت نکردهاند و از سوی دیگر، اپوزیسیون ایرانی خارج از کشور، برای چنین جامعهای، نسخهی «کنشگرایی» همگانی، منظم و هدفمند را پیشنهاد میداده است. دلیل بیاعتنایی عمیق جامعه به اپوزیسیون و پرت افتادگی وسیع اپوزیسیون از جامعهی ایرانی همین فاصلهی عظیم میان «انفعال» جامعه و «کنشگرایی» نخبگان سیاسی خارج از کشور بوده است.
این در حالیست که نمیتوان جامعه را از پلهی نخست و بدون طی کردن پلهی دوم به پلهی سوم کشاند؛ نتیجه نمیدهد. البته در این چهل سال اخیر مواردی بوده است که اقلیتی کوچک در جامعه دست به واکنش زدهاند:
. سال ۱۳۷۸ واکنش دانشجویان به بسته شدن اجباری روزنامهها
. سال ۱۳۸۸ واکنش بخشی از رایدهندگان به تقلب در انتخابات ریاست جمهوری
. سال ۱۳۹۶ اعتراض بخشی از جوانان به موج گرانی
. سال ۱۳۹۸ اعتراض بخشی از جوانان و مردم به افزایش ناگهانی قیمت بنزین
. سال ۱۴۰۱ اعتراض بخش کوچکی از مردم به کشته شدن مهسا (ژینا) امینی
اما در تمامی این موارد حرکت به طور مقطعی، محدود، ناچیز و قابل سرکوب بوده است چرا که اکثریت جامعه به این واکنشهای اعتراضی نپیوستند.
در شرایط فعلی نیز اگر برخی از اعتراضات در واکنش به بیبرقی، بیآبی، گرانی دلار، تورم، بیکارسازی، کمبود نان، حذف دلار دولتی برای کالاهای اساسی و داروها، افزایش قیمت بنزین و … رخ دهند و فقط اقلیت کوچکی مثل همیشه در آنها شرکت کند و اکثریت همچنان منفعل و منتظر بماند، بدون تردید به همین جایی که هستیم میرسیم و هیچ تغییری جز سرکوب بیشتر و ترس و انفعال فزونتر نخواهیم داشت.
اما اگر اعتراضات به عنوان مرحلهی «واکنش»، بخش قابل توجهی از جامعه را به خیابان بکشد، این امکان برای اپوزیسیون مردمی به وجود میآید که بتواند با مدیریت و درایت، آن حرکت واکنشی را به یک «کنش» هدفمند برای ایجاد تغییر سیاسی ماندگار تبدیل سازد. خواهیم دید.#
_________________________________________
برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
جهت اطلاع از نظریهی «بینهایتگرایی» به این کتاب مراجعه کنید:
«بینهایت گرایی: نظریهی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
ایکس (توییتر) :@KoroshErfani
مقالات مرتبط
در همین مورد