اگر نخواهیم به پیش از آن بازگردیم، اسرائیل از همان هفتم اکتبر 2023 با صدور اجازهی به کارگیری «کد هانیبال» -یا همان دستور کشتن بیرحمانهی اسرائیلیهایی که ممکن بود اسیر حماس شوند- نخستین و مهمترین خطای مرگبار خود را در روند یک سالهی کنونی مرتکب شد. این اقدام البته به طور هدفمند با این منظور صورت گرفت که آمار کشتهشدگان را به نحو غیر منتظرهای در جریان عملیات حماس افزایش دهد. دولت دست راستی نتانیاهو به رقمی بالا و داستانسراییهایی هولناک پیرامون آن احتیاج داشت تا بتواند، به قول خود، کار نوار غزه و فلسطین را یکسره کند.
از همین مرحلهی ابتدایی ماجرا به بعد، دیگر امکان بازگشتی برای دولتی که شهروندان خود را قتل عام کرده بود وجود نداشت. این روند که اینک میرود، با آفریدن فجایعی عظیم، به یک سالگی خود برسد، در واقع در همان هفتم اکتبر 2023 سمت و جهت تخریبگر خود را یافته بود.
صریح باشیم! با صدور دستور کشتار شهروندان اسرائیل توسط ارتش اسرائیل، در هفتم اکتبر سال پیش، دولت صهیونیست دیگر چارهای جز آغاز، ادامه، گسترش و ناتمام نگه داشتن یک جنگ به تدریج تمام عیار نداشت.
معایب طرح
اما نقشهی صهیونیستها از همان ابتدا دچار اشکالات فراوانی بود. روند به اصطلاح جنگ در نوار غزه به سرعت ماهیت اصلی خود را نشان داد و بر همگان مسجل شد که این یک نسلکشی بیسابقه است که یک فاجعهی انسانی هولناک از آن بیرون آمده؛ تا جایی که رهبران اسرائیل به جرم نسلکشی و جنایت علیه بشریت در دیوان عدالت بینالمللی به عنوان مجرم و آدمکش شناخته و معرفی شدند؛ اسرائیل به منفورترین دولت در تاریخ روی سیارهی زمین تبدیل شده و فلسطین ستمدیده و استقلال آن به موضوع نخست در سراسر جهان تبدیل و ورق به نفع این ملت شریف و مقاوم برگشته است.
صهیونیستهای نادان که از همان ابتدا میدیدند در حال فرو رفتن در یک باتلاق واقعی هستند، به جای توقف کشتار و قبول آتشبس و رها ساختن گروگانها، به کشتار و تخریب بیشتر ادامه دادند و بعد مجبور به ورود به مراحل بعدی جنونآمیز و ضدبشری راه پرخطای خود شدند. بیش از ۷۰ درصد از قربانیان نوار غزه زنان و کودکان هستند.
لشگرکشی اسرائیل به کرانهی باختری رود اردن، مسلح کردن شهرکنشینهای تروریست و انداختن آنها به جان ساکنان بیدفاع شهرکهای فلسطینی، یعنی باقی سرزمین فلسطین، و نیز تدارک و آغاز حملهی نظامی به لبنان به خوبی گویای این است که مسیری که با خطا شروع شود، با خطا ادامه مییابد و در نهایت به فاجعه ختم میشود. امروز، جنون سراپای صهیونیسم اسرائیل را در برگرفته است و کمترین چشماندازی برای توقف سیر فزایندهی این انسانکشی پر از خشم و دیوانگی وجود ندارد.
اینک برای بسیاری از اسرائیلیهای واقعبین و منطقی، مانند ایلان پاپه، مایکو پلد، گیدن لِووی آلن میزراهی و امثال آنها، مسجل است که این مسیر به فروپاشی و محو اسرائیل منجر خواهد شد. تردید در این مورد هر چه کمتر و یقین در این باره هر چه قویتر میشود.
البته برای صهیونیستها و حامیان آنها در جهان حتی تصور این موقعیت ناگزیر آخرالزمانی دشوار است چه رسد مشاهدهی آثار و عوارض آن. فرار گستردهی شهروندان اسرائیلی به سوی کشورهای اولیه خود نمودی از این واقعیت تخلیه جمعیتی سرزمینهای اشغالی است. در کنار این فرار سرمایه، نیروهای متخصص و بیآیندگی اقتصاد و جامعهی اسرائیل وحشت از فردایی نامطمئن را بر دل هر صهیونیستی حاکم کرده است. تنها راهی که برایشان باقی مانده فرار به جلو و قتل و کشتار و تخریب هر چه بیشتر است. امری که به معنای دست و پا زدن در باتلاق خودساختهای است که در انتهای آن اضمحلال صهیونیسم در انتظار است. قبول این واقعیت برای میلیونها اسرائیلی سخت است اما این به طور منطقی آیندهی تباهی است که قابل پیشبینی است.
وضعیت کنونی
اسرائیل در مجموعهای عظیم از مشکلات خود ساختهی سیاسی، اقتصادی، مذهبی، نظامی، ایدئولوژیک، نژادی، قومی، اجتماعی و فرهنگی و اخلاقی غرق است. سطح و ظاهر فرو ریخته و ماهیت و باطن پلید یک ایدئولوژی نژادپرست سراپا باطل بیرون زده است. تمامیت قلابی صهیونیسم ساخته از این پس وارد فاز نزول، انزوا و به قول مورخ اسرائیلی، ایلان پاپه، «تلاشی» میشود.
محو اسرائیل از زمین، که روندی طولانی، دشوار، پرماجرا و پرهزینه است، در برگیرندهی یک وجه مثبت و یک وجه منفی میباشد.
وجه مثبت آن است که صلح و آرامش و امکان بقاء نوع بشر تامین و تضمین میشود. یعنی بدون حضور اسرائیل، جهان، در صورتی که بتواند با چالشهای جدی اقلیمی درست برخورد کند، شانس باقی ماندن و ادامهی حیات خواهد داشت.
وجه منفی این فرایند اما همان دشواری راهی است که برای تامین وجه نخست باید طی شود.
باید به یاد داشت که اسرائیل در طی مسیر نابودی، هزینهی بسیار سنگینی را روی دست تمام خاورمیانه – شامل تمام ساکنان یهودی و غیر یهودی اسرائیل- و جهان خواهد گذاشت. در این نکته که شر صهیونیسم ضد بشر از روی کرهی زمین محو میشود شاید تردیدی نباشد، اما در پر هزینه بودن آن نیز کمترین شکی نباید داشت. درست به مثابه جراحی شدید و پر از درد و رنجی که برای خروج یک غدهی سرطانی بزرگ و خطرناک در یک بدن باید پرداخت.
هزینه حذف صهیونیسم را که خواهد پرداخت؟
این هزینه را در ابتدا مردم نوار فلسطین پرداختهاند. با تلفاتی که در نوار غزه به طور رسمی حدود ۴۵ هزار کشته و غیر رسمی بیش از ۲۰۰ هزار نفر است. پس از آن، نوبت صدها هزار کشته و زخمی فلسطینی در کرانهی باختری و تعدادی به مراتب بیشتر در بین مردم لبنان فرا خواهد رسید. هم چنین، ملتهای سوریه، یمن، عراق و ایران باید آماده باشند که تلفاتی بسیار سنگین برای این جراحی تاریخی پرخون خروج غدهی سرطانی صهیونیسم از پیکر بشریت بپردازند. این امر جزو بدیهیات اتفاقی است که قرار است روی دهد، اما به طور خودکار نیست و نیاز به تلاش و فداکاری بسیار از جانب همهی ملتهای خاورمیانه و از جمله بخش آگاه مردم اسرائیل دارد.
و در این میان، بحث این نیست که این ملتها بخواهند یا نخواهند این قیمت را بپردازند، این جبری است که ضرورت وجودی و تاریخی محو بزرگترین دشمن بشریت، به طور طبیعی و واضح، روی دست ساکنان زمین خواهد گذاشت. میلیونها نفر در کشورهای منطقهی خاورمیانه کشته، مجروح، معلول و آواره خواهند شد. زندگی دهها میلیون نفر از میان خواهد رفت. تخریبهای در حد چند هزار میلیارد دلاری نصیب تمام کشورهای خلیج فارس و ورای آن خواهد شد. تمامی کشورهای جهان به بحران شدید اقتصادی و سیاسی و حتی احتمال بروز جنگ اتمی جهانی نزدیک خواهند شد. این سرطانی است که ریشه در تمامی سیارهی زمین دوانده است، از جمله در کشور ما؛ کشوری که با دسیسهی موساد ساختهی سال ۱۳۵۷، در قالب یک انقلاب، به دست اسرائیلیون افتاد.
تصور این همه فاجعه و تلفات و خسارات البته بسیار دردناک است، اما هر ارگانیزمی وقتی از درون مورد هجوم قرار میگیرد هیچ انتخابی ندارد جز آن که برای بقای خود بجنگد و هر آن چه لازم است را هزینه کند تا عنصر تخریبگر و کشنده را دور سازد، در غیر این صورت میمیرد.
اما فراموش نکنیم که این دشمن بشریت بسیار بیرحم و بیوجدان و بیاصول است و همان طور که در هفتم اکتبر 2023 دیدیم حتی به شهروندان خود رحم نکرد و آنها را زنده زنده در پارکینگ محل کنسرت، با آتش سنگین بمبهای آتشزا از هلیکوپترها، خاکستر کرد. این دشمن رحم و مرز و قانون و اخلاق نمیشناسد. آدمخواری است که به راحتی نفس کشیدن جنایت میکند و دروغ میگوید. این آدمخواران سراغ همهی آنها که ماهیت و نقشههای پلید آنها را رو میکنند نیز میآیند. به همین خاطر، حرفهایی مانند آن چه میخوانید را از یاد نبرید حتی اگر آن که این حرفها را گفته است دیگر نباشد.
صهیونیسم نشان داده است که تجانسی با جامعهی انسانی، با پیکر بشریت و تمدن و فرهنگ و اخلاق آن ندارد. با انسان و انسانیت بیگانه است. یا این هیولا برنده میشود و نسل بشر را برمیاندازد و یا بازنده میشود و بشر نسل این اهریمن را بر میاندازد. نتیجهی اولی، پایان تاریخ و حیات روی زمین است و برآیند دومی، ادامهی تاریخ و حیات.
جان کلام، تمامی جامعهی بشری باید خود را برای خنثی کردن این بزرگترین خطر تاریخ انسان آماده سازد. همه باید بپذیریم که از این پس، دورانی طولانی و بسیار سخت و خونین و پرتلاطم در انتظار ایران و جهان است. اما وقتی به ضرورت مطلق این امر میاندیشیم میبینیم که بحث گزینش و انتخاب نیست؛ این اجباریست برای باقی ماندن. این مسیریست «ناگزیر» برای آن که انسان بماند.
از هفتم اکتبر 2023 بشریت وارد مهمترین دورهی حیات تاریخ خود شده است: دورهی تعیین تکلیف.#
_________________________________________
برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
جهت اطلاع از نظریه ی «بی نهایت گرایی» به این کتاب مراجعه کنید:
«بی نهایت گرایی: نظریه ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
ایکس (توییتر) :@KoroshErfani
مقالات مرتبط
در همین مورد