توضیح مترجم:
ارتش آدمخوار اسرائیل با کشتار بیش از ۳۰ هزار فلسطینی در عرض سه ماه نشان داد که جنایتپیشهترین سازمان تروریستی جهان در تاریخ معاصر است. دولت صهیونیست اسرائیل تلاش دارد تا از هر ابزار و روشی برای قتل عام بیگناهان در نوار غزه استفاده کند تا شاید از این طریق آنها را در توفانی از بمب و بیماری و گرسنگی وادار به فرار از این باریکه و سپردن آن برای ضمیمه شدن به «اسرائیل بزرگ» کند.
البته مردم مقاوم فلسطین همانند هشتاد سال گذشته این بار هم نشان داده اند که قصد ندارند کشورشان را به آدمخواران تقدیم کنند. پیام آنها در تحمل صبورانه و غیرقابل باور شرایط بدتر از جهنم کنونی در نوار غزه بسیار روشن است: «فلسطین میماند، اسرائیل میرود». و این نکته البته تایید تاریخ را با خود خواهد داشت.
در مقالهی زیر، نیکولا پروگینی، استاد ارشد روابط بینالملل در دانشگاه ادینبورگ، استراتژی رذیلانهی آدمخواران اسرائیلی برای قتل عام جمعی و نسلکشی مردم نوار غزه، به اسم ایجاد «مناطق امن» برای آنها را، افشاء کرده و نشان میدهد که چه نیات شوم و پلیدی در مغز گندگرفتهی نتانیاهو و قاتلان انسان کش کابینهی وی میباشد.
با بارز شدن شکست مفتضحانهی ارتش خرفت و پوشکپوش اسرائیل در مقابل گروههای مسلح فلسطینی، به نظر میرسد سربازان بیمار و عقدهای این ارتش توسریخورده در تلاش هستند که کینهی شکست و انتقام خود را از مردم بیدفاع و کودکان نوار غزه بگیرند و برای این منظور از هر حربهای، از جمله مناطق دروغین امن، استفاده میکنند تا جمعیت زیادی را در یک مساحت کم جمع کرده و با بمب های ۲۰۰۰ پوندی آمریکایی بیشترین تلفات را از آنها بگیرند.
جهان هرگز فراموش نخواهد کرد که ارتش اسرائیل جنایتکارترین سازمان تروریستی ضد اخلاقی و ضد بشری در تمام تاریخ است.
***
ارتش اسرائیل در ۱۳ اکتبر اعلام کرد که «این تخلیه برای امنیت شماست» و به ۱.۱ میلیون فلسطینی در شمال غزه دستور داد خانههای خود را ترک کنند. هزاران نفر به این هشدار توجه کردند و به سمت جنوب رفتند، اما در طول راه و پس از ورود به آن جا بمباران شدند.
دستور تخلیهی گسترده تنها نقطهی شروع مجموعهای از اعلامیهها و فنآوریهای قانونی بود که توسط ارتش اسرائیل و تیم حقوقی آن به منظور سازماندهی خشونت علیه مردم فلسطین و پنهانسازی آن در یک روایت مبهم از اقدامات احتیاطی بینالمللی بشردوستانه توسعه یافته است.
اسرائیل و «تلاشهای انسانی» مرگبار آن
در ماه نوامبر، اندکی پس از آن که ارتش اسرائیل تهاجم زمینی خود را آغاز کرد، مسیر اصلی شمال به جنوب غزه -معروف به خیابان صلاحالدین- را به عنوان «یک کریدور امن» تعیین کرد. یک نقشه با گذرگاه تخلیه توسط نیروهای اشغالگر به اشتراک گذاشته شد و بر “تلاشهای بشردوستانه” آنها برای محافظت از غیرنظامیان تاکید کرد. اما از آن زمان، این شریان اصلی غزه به یک تونل وحشت تبدیل شده است که در آن فلسطینیها بی هیچ حساب و کتابی بمباران، اعدام، ناپدید، شکنجه و تحقیر شدهاند.
در همین حال، ارتش اسرائیل به بمباران قلمرو جنوب وادی غزه که بارها آن را “منطقه امن” اعلام کرده بود و این که فلسطینیها از شمال میتوانند به دنبال امنیت به آن جا بروند ادامه داد.
هنگامی که در پایان ماه نوامبر، شمار کشته شدگان جنگ به ۱۵۰۰۰ فلسطینی رسید و بسیاری از آنها غیرنظامیان کشته شده در “مناطق امن” بودند، دولت ایالات متحده تلاش کرد تا حمایت خود را از هدف قرار دادن غیرنظامیان توسط اسرائیل با یک درخواست ظاهری برای “گسترش” این به اصطلاح مناطق امن پنهان کند. بنابراین، ارتش اسرائیل با معرفی یک “ابزار بشردوستانه” جدید پاسخ داد: سیستم شبکه تخلیه. این سازمان در شبکههای اجتماعی نقشه شبکهای را منتشر کرد که نوار غزه را به ۶۰۰ بلوک تقسیم میکند و نشان میدهد که کدام مناطق قرار است “تخلیه” شوند و کدام یک “امن” باشند.
به جای افزایش مناطق امن برای غیرنظامیان، این سیستم، در حالی که غزه را از تمام امکانات ارتباطاتی خود توسط ارتش اسرائیل محروم کرده است، مستقر شد تا سطح هرج و مرج و مرگ را افزایش دهد.
مناطقی که قبلا به عنوان امن تعیین شده بودند، مانند خان یونس و رفح، به میدانهای نبرد شهری تبدیل شدند. در نتیجه، اسرائیل به غیرنظامیان فلسطینی در این مناطق دستور داد تا دوباره به مناطق امن جدید بروند. اما مناطقی که سیستم شبکه تخلیه به فلسطینیها میگفت به آنجا پناه برند، بلافاصله توسط ارتش اسرائیل هدف قرار گرفت.
در ماه دسامبر، تحقیقات نیویورک تایمز نشان داد که در طول یک ماه و نیم اول جنگ، اسرائیل “به طور معمول یکی از بزرگترین و مخربترین بمبهای خود را در مناطقی که اعلام کرده بوده برای غیرنظامیان امن است استفاده میکند.” بمبهای ۲۰۰۰ پوندی ساخت آمریکا که در مناطق امن انداخته شد، “تهدیدی فراگیر برای غیرنظامیانی است که در جستجویی جایی امن در سراسر جنوب غزه هستند.”
با این وجود، دولت بایدن بارها اسرائیل را به خاطر «تلاشهایش» در حفاظت از غیرنظامیان ستود.
سازماندهی خشونت برای نسل کشی
بر اساس قوانین بینالمللی، هم در کنوانسیون ژنو و هم در پروتکلهای الحاقی، مناطق امن باید در توافق بین طرفهای درگیر به رسمیت شناخته شوند. با این حال، در درگیریها، این به ندرت اتفاق میافتد و مناطق امن و فن آوریهای قانونی مرتبط با آنها می توانند به ابزاری برای سازماندهی خشونت تبدیل شوند.
تمرکز غیرنظامیان بی دفاع در مناطق تعیین و مشخص شده بر روی نقشه، به عنوان مورد حفاظت، می تواند توسط بازیگران در میدان جنگ برای مدیریت و هدایت بهرهبرداری از نیروی مرگبارشان مورد استفاده قرار گیرد.
این مورد در بوسنی با “منطقه امن” بدنام سربرنیتسا رخ داد. این منطقه در سال 1993 توسط سازمان ملل متحد به منظور محافظت از مسلمانان بوسنیایی که در معرض حمله بودند تاسیس شد؛ اما خلع سلاح منطقه امن آن را به طعمهای آسان برای نیروهای صرب تبدیل کرد. انها ابتدا مانع ارسال کمکهای بشردوستانه به منطقه شدند و سپس هزاران غیرنظامی مسلمان را جمع آوری و قتل عام کردند.
مناطق امن در مورد سریلانکا نیز مرگبار شد، جایی که دولت ایجاد مناطق امن برای تامیلها را تحمیل و در آن، هزاران غیرنظامی را کشتار کرد؛ و این، در حالی که ببرهای تامیل را به اتهام استفاده از پناهندگان متمرکز در مناطق امن، به عنوان “سپر انسانی”، متهم میکردند.
به طور مشابه، در غزه، اسرائیل به طور یکجانبه تحمیل میکند که چه چیزی و کجا برای غیرنظامیان فلسطینی “امن” است. با انجام این کار، گفتمان ایمنی و فنآوریهای قانونی مرتبط با آن – هشدارها، مناطق امن، راهروهای امن، شبکههای تخلیه- همگی به عنوان یک ابزار مرگبار برای اجرای پاکسازی قومی در مناطق مختلف تعیین شده به عنوان امن / ناامن استفاده می شود.
مناطق یا بخشهایی از سرزمینهای تعریف شده به عنوان امن، در واقع، برای تمرکز جمعیت آواره و مدیریت بهتر عملیات نظامی و کشتار غیرنظامیان به کار میآید. همانطور که یکی از تیترهای تلخ خبرگزاری رویترز این بود: «اسرائیل به مردم غزه دستور فرار میدهد، و جایی که آنها را به آن میفرستد بمباران میکند.»
به عبارت دیگر، اسرائیل با تحمیل دستور تخلیه و کاهش جمعیت بخشهای وسیعی از خاک غزه، جمعیت پاکسازی شده قومی را در مناطق کوچک متمرکز کرده و بلافاصله پس از تعیین به عنوان “مناطق امن”، آنها را مورد هدف قرار میدهد. این نشان دهندهی قصد آشکار برای انهدام غیرنظامیان فلسطینی پس از آواره کردن آنهاست و میتواند ابزاری برای کارآمدتر کردن نابودی آنها باشد.
در مناطق پرجمعیت مانند الرفح، با تراکم ساکنان بسیار بالا به دلیل هجوم آوارگان از شمال و مرکز غزه، تنها یک حمله میتواند تعداد زیادی از مردم را در یک زمان بکشد.
به غیر از خدمت به یک هدف نظامی روشن، این تخصیص سیاسی-مرگبار وظیفه بشردوستانه برای هشدار و ایجاد فضاهای امن جهت غیرنظامیان، هم چنین، بخشی از استراتژی قانونی اسرائیل برای دفاع از خود در برابر اتهام ارتکاب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت است.
با درخواست بررسی نسل کشی اخیر توسط دولت آفریقای جنوبی به دیوان بینالمللی دادگستری، که اسرائیل را به اقداماتی با هدف «نابودی بخش قابل توجهی از گروه ملی، نژادی و قومی فلسطینی» متهم میکند، فوریت بیشتری برای دولت اسرائیل وجود دارد تا تلاش کند خود را به عنوان پایبند به قوانین بینالمللی معرفی سازد.
اسرائیل همواره تلاش کرده است تا برای ۷۵ سال پاکسازی قومی و خلع مالکیت از مردم فلسطین یک ظاهر قانونی فراهم کند. اما این بار نیروی نسلکشی نابودسازیی که به راه انداخته به مقیاسی بیسابقه رسیده است -قرار دادن ۲.۳ میلیون نفر در معرض خطر واقعی مرگ- که گفتمان قانونی ایمنسازی آن نمیتواند بیتوجهی کامل خود را به وضعیت غیرنظامی مردم غزه پنهان کند. #
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لینک مقاله: Safe zones: Israel’s technologies of genocide