هر جنبشی از آداب و سنت های جامعه ای که در آن در جریان است تاثیر می پذیرد. سنت فرهنگی برگزاری مراسم گرامیداشت چهلمین روز برای کشته شدگان قیام اعتراضی امری است که بخشی از سرنوشت این جنبش را شکل خواهد بخشید. نخستین مورد در روز چهارشنبه ۴ آبان ۱۴۰۱ و در چهلمین روز درگذشت ایراندخت مهسا (ژینا) امینی روی داد و در آن، نزدیک به ۶۰ شهر به یک حرکت اعتراضی گسترده پرداختند؛ اوج آن در همان شهر محل دفن وی، سقز بود که دهها هزار نفر را به خیابان آورد و به یک نمایش قدرت بی نظیر تبدیل شد. خروش سقز یک آغاز پرتوان برای مراسم چهلم ها بود.
پس از آن، مراسم چهل دیگری شکل گرفته است که تا امروز یعنی روز چهل و هشتم جنبش ادامه دارد و همین امروز پنج شنبه ۱۲ آبان نیز در مراسم هفت و چهلم چندین شهید جنبش مانند زنده یادان فرشته احمدی، مهرشاد شهیدی نژاد، رضا یاردوست و به ویژه چله ی حدیث نجفی به یک اعتراض سراسری و قدرتمند بدل شد. مردم کرج و حصارک این مراسم را به یک نبرد واقعی با نیروهای سرکوبگر تبدیل کرده و پوزه ی وحوش جنایتکار را به خاک مالیدند.
این روند از این پس تقریبن هر روز ادامه خواهد یافت، بی وقفه و هر چه قدرتمندتر. از این پس، جنبش برای ادامه ی خود مجهز به موتوری خودکفاست و با توجه به ارتکاب رژیم به جنایات جدید روزانه، این امر به صورت فرایندی مستمر و فزاینده تبدیل به یک پیشرانه ی تهاجمی شده و رژیم را زیر قدرت مهیب یک بهمن اعتراضی له خواهد کرد.
شاید این برگزاری پرشکوه و اعتراض گرا آن عامل با ثباتی باشد که لازم بود تا ناظران محتاط و وسواس گرا را به این باور برساند که سرانجام جنبش اعتراضی مردم ایران به «نقطه ی غیر قابل بازگشت» (irreversible point) خود رسیده است. این نقطه، آن موقعیتی است که با برآوردی دقیق در مورد دینامیزم درونی و خودجوش جنبش می توانیم اطمینان نسبی حاصل کنیم که سوخت روانی و عملیاتی کافی برای طی باقیمانده ی مسیر تا پیروزی در بطن جنبش فراهم خواهد شد؛ البته مشروط به آن که رویداد اثرگذار بزرگی، مانند جنگ یا چیزی شبیه آن، جنبش را در موقعیت غیرقابل پیشرفت قرار ندهد.
در جامعه شناسیِ جنبش های اجتماعی زمانی می توانیم از دستیابی به این نقطه صحبت کنیم که جنبش، در طول مدت زمانی که دوام آورده است، پویش و قدرت لازم را، برای طی راه پر فراز و نشیب خویش تا نقطه ی پایان، کسب کرده باشد. از این نقطه به بعد، در مورد حتمی بودن نتیجه ی جنبش اعتراضی و تبدیل آن به یک جنبش انقلابی اطمینانی نسبی به وجود می آید، هر چند که برآیند نهایی آن همچنان تابع بسیاری از پارامترهای قابل پیش بینی و غیر قابل پیش بینی خواهد بود.
این را هم اضافه کنیم که علاوه بر این موتور درونی (دینامیزم تهاجمی برخاسته از بزرگداشت چهلم ها) عبور قیمت ارز از مرز بی سابقه ی 35 هزار تومان خبر از آغاز روند فروپاشی اقتصادی می دهد، پدیده ای که، در قالب «بحران تورمی»، در آینده ای نه چندان دور، میلیون ها گرسنه و به فقر کشیده شده و بی خانمان را مستعد اعتراض گری کرده و به عنوان یک موتور پیشران مستحکم دوم برای ماشین جنبش عمل خواهد کرد.
ترکیب این دو به ما ایده ای می دهد در مورد حرکت به سوی نقطه ی سرنوشت ساز قیام. از این جا به بعد نیاز داریم به این که:
۱) هیچ عامل مهم و کلانی، مانند جنگ یا حمله ی نظامی و امثال آن، از بیرون از جامعه سرنوشت جنبش را تحت تاثیر بازدارنده قرار ندهد.
۲) رژیم عقب نشینی نکند.
۳) جنبش، قدرت سازماندهی و مدیریت مراحل دشوار بعدی را داشته باشد.
اگر این سه شرط تامین شود، می توانیم امیدوار باشیم که «جنبش اعتراضی» کنونی توان تبدیل خود به «جنبش انقلابی» آینده را داشته باشد و با سازماندهی «اعتراضات سراسری»، «اعتصابات سراسری» و «قیام نهایی»، کار رژیم ضدِتاریخی کنونی را یکسره کند. شدنی است اگر بخواهیم. انتخاب با ماست.#
کورش عرفانی
***
برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
برای اطلاع از نظریه ی «بی نهایت گرایی» به این کتاب مراجعه کنید:
«بی نهایت گرایی: نظریه ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
مقالات مرتبط
در همین مورد