جنبش انقلابی مردم ایران روز پنج شنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۱ شاهد اعدام جنایتکارانهی نخستین زندانی خود بود. نام جوان ۲۳ ساله، «محسن شکاری»، میرود که در تمامی کتابهای تاریخ برای چندین قرن در آیندهی ایران به این عنوان ثبت شود و نسلهای متمادی دانش آموزان یاد بگیرند که آزادی میهن خود را به قیمت جان افرادی مثل او به دست آوردهاند.
آری، «آنان میپنداشتند که اگر ما را دفن کنند میمیریم، بی خبر از آن که ما بذر بودیم و روییدیم». (نقل به مضمون ازچه گوارا)
این رویداد در هشتاد و سومین روز از قیام مردم ایران، به دنبال قتل جنایتبار ایرنداخت مهسا (ژینا) امینی، روی داد. قیامی که برای نخستین بار رکورد استمرار بدون توقف را شکست و سرانجام خود را به یک جنبش انقلابی تبدیل ساخت. اینک این جنبش انقلابی مسیری را پیش روی دارد که هر چند سخت، اما طی کردن آن ممکن و میسر است. با درک هر چه بهتر ساز و کارهای جنبش انقلابی و انطباق این درک با واقعیتهای مشخص موقعیت، در هر مقطعی، میتوانیم این جنبش را بدون تردید به پیروزی برسانیم.
در مرحلهی کنونی جنبش به دو نوع تولید فکری نیاز دارد: نخست کارهای مفصل و نظری که عدهای به آن مشغول هستند و کاربرد آکادمیک، رسانهای و یا تشکیلاتی دارند. دوم، تولیدات مختصر کاربردی که در واقع بیان نکاتی است که کنشگران درگیر جنبش بتوانند به سرعت آنها را بخوانند، بدانند و از آن بهره گیرند. به همین دلیل، مقالهی حاضر را به چنین نوشتهی عمل گرایی تبدیل میکنیم تا شاید بتواند دربرگیرندهی ایده هایی مفید و قابل به کار بستن برای بازیگران حاضر در صحنهی جنبش انقلابی باشد.
نوشتار به صورت گزارههای شماره بندی ارائه شده است تا ساده تر مورد خوانش قرار گیرد. بدیهی است که بحث، بررسی، نقد و انتقاد در مورد هریک از گزارهها جای خود را دارد و امید است که خرد جمعی آنها را تصحیح و تکمیل کند.
*
۱. جنبش اعتراضی وقتی به جنبش انقلابی تبدیل میشود که به صورت غیر قابل بازگشت درآید، این امر در مورد جنبش اعتراضی ایران روی داده و به همین دلیل میتوان از آن به عنوان جنبش انقلابی مردم ایران یاد کرد.
۲. جنبش انقلابی به دنبال آن است که رژیم حاکم را سرنگون و آن را جایگزین کند.
۳. وقتی حاکمیت جدید، با مشارکت جامعه، تغییرات بنیادین را شروع میکند جنبش انقلابی تبدیل به «انقلاب» میشود.
۴. جنبش انقلابی برای پایین کشیدن حاکمیت استبدادی موجود باید چهار کار انجام دهد:
a. اعتراضات را تداوم و گسترش بخشیده و سراسری کند.
b. اعتصابات را گسترش داده و سراسری کند.
c. با تداوم تهاجمهای ایذایی و کوچک، آمادهی تهاجم بزرگ برای پایین کشیدن حکومت شود.
d. دولت جایگزین را تشکیل دهد.
۵. جنبش انقلابی برای انجام این کارها نیاز به دو عنصر دارد:
a. سازماندهی
b. رهبری
۶. سازماندهی یعنی هم افزایی منظم نیروها؛ به عبارت دیگر، پیوند قدرت افراد و واحدهای جنبش از طریق هماهنگی هدفمند آنها.
۷. برای کار سازماندهی در سطح خُرد، رهبران میدانی لازم است.
۸. برای کار سازماندهی در سطح کلان، رهبران فرامیدانی لازم است.
۹. رهبری جنبش بر عهدهی نیرویی است که بتواند با سازماندهی در سطح کلان، امکان پیشرفت مبارزهی سازمان یافته در سطح خرد را برای رهبران میدانی فراهم آورد.
۱۰. هر نیروی سیاسی که بتواند این گونه از رهبری کلان را برای جنبش تدارک دیده و انجام دهد میتواند در مقام رهبری جنبش قرار گیرد.
۱۱. رهبری جنبش شامل
a. معرفی ارزشهای حاکم بر جنبش انقلابی
b. معرفی هدف جنبش انقلابی
c. معرفی نقشهی راه جنبش انقلابی برای دستیابی به هدف (استراتژی)
d. مدیریت جنبش برای طی کردن نقشهی راه میباشد.
۱۲. رهبری جنبش، در پیوند با بدنهی جنبش و با سازماندهی کلان، به کمک نیروهای میدانی و سازماندهی خُرد و محلی و موردی آنها جنبش را به پیروزی میرساند.
۱۳. هر نیروی سیاسی که از طریق کار سازماندهی جنبش با نیروهای کنشگر در سطح خُرد در پیوند نباشد نمیتواند به سازماندهی جنبش در سطح کلان بپردازد.
۱۴. آن نیروی سیاسی که با کار سازماندهی جنبش در سطح خرد و میدانی در ارتباط کارکردی باشد میتواند رهبری جنبش در سطح کلان را هم به دست گیرد.
۱۵. آن جریانهای سیاسی که در گیر کار سازماندهی جنبش نیستند میتوانند خدمات فرعی مانند حمایتهای سیاسی، حقوق بشری و امثال آن برای جنبش فراهم کنند.
۱۶. نیروهای میدانی جنبش که سازماندهی خرد و میدانی آن را برعهده دارند باید بدانند بدون رسیدن به رهبری فرامیدانی و سیاسی جنبش هرگز به موفقیت نمیرسد.
۱۷. رهبران میدانی باید بدانند که کار سازماندهی کلان بدون حضور یک نیروی سیاسی انجام نمیشود.
۱۸. تا زمانی که رهبری سیاسی بر جنبش سوار نشود رهبری میدانی نمیتواند به تنهایی یک جنبش انقلابی را به سرانجام برساند.
۱۹. از آن سوی، نیروهای سیاسی هم باید بدانند بدون پاسخ دادن به نیازهای رهبران میدانی و عملیاتی نمیتوانند به طور جدای از صحنه رهبری کلان و سیاسی جنبش دست یابند.
۲۰. رابطهی میان رهبران عملیاتی و رهبران سیاسی چند ویژگی دارد:
a. دو طرفه است.
b. کاربردی و عملی است.
c. منطق خود را دارد: رهبران میدانی به مسائل «خاص» عملیاتی و رهبران فرامیدانی به مسائل «عام» و سیاسی جنبش میپردازند.
d. بنابراین یک نوع تقسیم کار شکل میگیرد که در آن
i. رهبران میدانی برای مسائل کلان خط کاری تعیین نمیکنند.
ii. رهبران فرامیدانی برای مسائل خرد خط کاری تعیین نمیکنند.
۲۱. فرایند قرار دادن یک نیروی سیاسی، از بین نیروهای سیاسی موجود، در اختیار رهبران میدانی است. آنها هستند که تصمیم میگیرند رهبری سیاسی، یا همان سازماندهی کلان جنبش را، به چه نیروی واگذار کنند.
۲۲. قرار دادن یک نیروی سیاسی به عنوان رهبری جنبش و در خدمت نیازهای کلان جنبش هم «وظیفه» و هم «اختیار» رهبران میدانی است.
a. وظیفه است چون بدون رهبری سیاسی و کلان جنبش انقلابی پیروز نمیشود.
b. اختیار است چون آنها میتوانند هر نیرویی را که مفید تشخیص دادند انتخاب کنند و مجبور نیستند از گزینهی تحمیل شده از جانب بیگانگان و یا ساخته و پرداخته شده از طرف محافل توطئه گر پیروی کنند.
۲۳. از پیوند کارکردی رهبران عملیاتی-میدانی و رهبران فرامیدانی-سیاسی و همکاری تنگاتنگ آنها، جنبش انقلابی دارای «رهبری» (leadership) میشود و میتواند به کار سازماندهی کامل جنبش برای طی مراحل لازم برای موفقیت اقدام کند.
۲۴. به این ترتیب، وقتی و فقط وقتی که جنبش انقلابی مجهز به هر دو عنصر سازماندهی و رهبری شد میتواند برای مراحل، مقاطع، موارد، چالشها و ملزومات پیروزی خود برنامه ریزی کن؛ یعنی به طور مشخص:
a. اعتراضات را گسترش داده و سراسری کند.
b. اعتصابات را گسترش داده و سراسری کند.
c. با تهاجمات ایذایی مستمر، دستگاه اعدام و سرکوب را ضعیف و شکننده سازد.
d. تدارک هجوم سنگین نهایی را برای سرنگونی ببیند.
e. دولت جایگزین را برای بعد از سرنگونی آماده سازد.
f. آمادهی فرماندهی هجوم براندازی و نیز مدیریت کشور بلافاصله پس از آن برای برای برقراری امنیت شهروندان و کشورباشد.
۲۵. برای سراسری کردن اعتراضات، جنبش باید
a. نیروهای اجتماعی ناراضی را متقاعد و به نیروی معترض تبدیل کند.
b. بخش مستعد نیروهای معترض را به کنشگر تبدیل کند.
c. کنشگران نیروهایی هستند که در قالب رهبران میدانی و به صورت سازمان یافته راهکارهای رهبری کلان جنبش را پیاده و دنبال میکنند.
d. رهبری کلان جنبش در پیوند با رهبران عملیاتی دستورالعملهای مفید عام و فراخوانها را برای سراسری کردن اعتراضات اعلام میکند.
۲۶. برای سراسری کردن اعتصابات جنبش باید
a. فعالان آگاه در هر واحد یا صنف اقتصادی باید شاغلان آن واحد یا فعالان آن صنف را متقاعد کنند که به اعتصابات بپیوندند.
b. با تشکیل کمیتههای اعتصاب و شرکت نیروهای متمایل به آن، اعتصاب را در واحدها و یا صنفها کلید بزنند.
c. کمیتههای فوق اعتصابها را تداوم و گسترش میبخشند.
d. کمیتهها به عنوان رهبران عملیاتی صنفی با دنبال کردن فراخوانهای رهبری جنبش، اعتصابات سراسری را سازماندهی میکنند.
۲۷. حملات ایذایی محدود باید به طور مستمر ادامه یابد تا
a. نفرات نیروهای سرکوبگر آسیب دیده و حضور نداشته باشند.
b. تجهیزات و امکانات نیروهای سرکوبگر از کار افتاده یا مصادره شوند.
c. پایگاهها و مراکز نیروهای سرکوبگر غیر قابل استفاده شوند.
۲۸. با پیشرفت جنبش از طریق ۱) اعتراضات سراسری، ۲) اعتصابات سراسری و ۳) تهاجمات ایذایی، رهبری سیاسی جنبش در هماهنگی عملیاتی با رهبری میدانی برای قیام نهایی تدارک میبیند. این تدارک یعنی:
a. حرکتهای سراسری را که به عنوان آماده سازی و تمرین جنبش است زمان بندی و برنامه ریزی میکند.
b. حرکت نهایی و اجزاء آن را در قالب ترکیب سه گانهی اعتراضات سراسری، اعتصابات سراسری و اقدامات تهاجمی تمرین میکند.
c. از طریق تمرینها موضوعات قابل پیش بینی را بررسی و برای برخورد با آنها کسب آمادگی میکند.
d. زمان حرکت نهایی را مشخص میکند.
e. فرمان هجوم نهایی را در موقع خود صادر و آن را مدیریت میکند.
۲۹. در کنار آن، برای آماده کردن دولت جایگزین، رهبری جنبش باید
a. نیروهای سیاسی دیگری را که با رهبری جنبش در کار سازماندهی کلان آن همسویی و همکاری میکنند دعوت به مشارکت کند.
b. با مذاکرات شفاف با آنها، شرایط و ویژگیهای دخالت این نیروها در دولت موقت را اعلام دارد.
c. در صورت توافق، این نیروهای سیاسی در مرحلهی سرنگون سازی رژیم به رهبری جنبش کمک میکنند و در ازای آن، سهمی از قدرت در دولت موقت آینده به آنها میرسد.
d. هر نیروی سیاسی که نتواند یا نخواهد با رهبری جنبش همکاری و همسویی کند میتواند خود به طور مستقل عمل کند.
۳۰. ترکیب نیروی سیاسی مناسب برای رهبری جنبش به فراخور شرایط میتواند
a. به طور کامل داخل کشوری،
b. به طور کامل خارج از کشوری
c. و یا ترکیبی از هر دو باشد.
۳۱. نیروی سیاسی همچنین با دولتها و قدرتهای خارجی برای پیشبرد جنبش در جهت حفظ منافع ملی و بعد به عنوان دولت موقت به عنوان نمایندهی کشور ایران عمل میکند.
۳۲. رهبری جنبش پیش بینیها و برنامه ریزیهای لازم در جهت ادارهی امور کشور از ساعت بعد از سرنگونی کامل نظام حاکم و تصرف مراکز حکومتی را باید پیش بینی کرده و برای انجام آنها با کمک نیروهای محلی تدارک ببیند.
به این ترتیب این سی و دو گزاره با جزییات محدود خود -که در این جا آمده است و از رفتن به سوی نکات بیشتر پرهیز کرده ایم- در همین حد در دسترس ماست تا بدانیم کاری که جنبش انقلابی ایران از این پس پیش روی دارد، در چارچوب کلی خود روشن و مشخص است و دیگر در حوزهی ابهام و ایهام قرار ندارد. هریک از ما میتوانیم به سهم خود با تکمیل و بهره بردن از این گزارهها در راستای کمک به جنبش انقلابی بهره بریم. به یاد داشته باشیم که فرمول هر انقلابی را انقلابیون آن مینویسند، اما قواعد فرمول نویسی کمابیش شناخته شده و برقرار است. از این قواعد بهره بریم و فرمول این انقلاب ملی و بی نظیر تاریخ ایران و جهان را بنویسیم. پیروزی دور نیست.#
کورش عرفانی
***
برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
برای اطلاع از نظریه ی «بی نهایت گرایی» به این کتاب مراجعه کنید:
«بی نهایت گرایی: نظریه ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
آدرس تماس با نویسنده: korosherfani@yahoo.com