16 دقیقه
بخش دوم
محمد تنگستانی
در اولین بخش از این گفتوگو، نیلوفر شریفی در پاسخ به اینکه آیا سانسور سبب خلاقیت میشود یا نه گفت: « چه چیزی خانم فرخزاد را شاعری نامدار و ماندگار در ادبیات ایران کرد؟ عصیان، شجاعت یا خودسانسوری و تن دادن به سانسور؟ فروغ فرخزاد مهمترین عصیانش ارتباط با «ابراهیم گلستان» بود او با آقای گلستان که متاهل بود و صاحب فرزند بود رابطه برقرار کرد و از بیان احساسش به او هیچ ابایی نداشت. جسارتها، عصیان و اعتراض و تن ندادن به سانسور اجتماعی و فرهنگی فروغ فرخزاد راماندگار کرد.
سانسور زبان را به سمت گنگی و استعاره سوق میدهد این رفتار شاید بتواند اثر را به بلوغ برساند اما هرچیزی که به استعاره در بیاید با نوعی گنگی همراه است و این الزاما خلاقیت نیست. اگر قرار باشد این یاوه را که سانسور موجب خلاقیت میشود جدی تلقیکنیم به نوعی سانسور را ستایش کردهایم».
در ادامه بخش دوم این گفتوگو را میخوانید:
پیشفرض ما این است که جامعه ایران جامعهای خودسانسور است. گمان میکنید که این خودسانسوری ریشه در فرهنگ ایران دارد یا تاریخ و اتفاقات سیاسی؟
ـ این پیشفرض واقعیت جامعه ایران است. سانسور در جامعه ما معانی و اسامی متعددی پیدا کرده است. مثل اصلاحیه، تقیه، با حیا بودن، رازداری، تهذیب اخلاق، دروغ مصلحتی، و از همه مهمتر عرف و « وای مردم چه خواهند گفت» این واژهها و گزارهها از کجا آمدهاند از درون نظام فعلی فرهنگی ما ، گاه از درون ضربالمثلها و گاهی از دل تاریخ سیاسی و اجتماعی. سیاست هم که روی همه چیز اثر میگذارد و ایجاد هراس ومحدودیت میکند، ریشه سانسور در همین ترسها و محدودیتهاست. سانسور همه ما را شبیه به هم تکساحتی و تکبعدی کرده و دست هر کدام از ما یک چماق دادهاست. یک چماق داده دست خانواده یک چماق داده دست مدرسه ، یک چماق داده دست کتابهای درسی و نظام اموزشی ، دست آخر هم چماق را میآورد میگذارد در کف دستان خودت، آنوقت بدون وجود چماق و چماقداران، خودت چماقدار خودت هستی. این چماقها آنقدر زیادند که بین هنر و هنرمند، بین هنرمند با جامعه و بین خودواقعی با خود حقیقیات فاصله میاندازند. این قالب بسته فکری و تحمیلی ، روی کنشها و واکنشهایی که قبلا اشاره کردم و روی نبوغ و آفرینشگریات تاثیر میگذارند .
همه چیز مثل دانههای تسبیح بهم مربوطاند همه چیز آنقدر در هم تنیده شده که ریشه سانسور را نمیتوان تنها در یک مورد از مواردی که بیان فرمودید جستجو کرد ، تاریخ اندیشه ورزی بشری نشان میدهد که جوامع توسعه یافته، قدردان بزرگانشان هستند و آثار و نام بزرگان را در مدارس سانسور نمیکنند بلکه آموزش میدهند. وقتی که ذهن و شخصیتی شکل گرفت و به بلوغ رسید انعطافپذیری و دگرگونیاش سختتر میشود وقتی خودسانسوری پنجاه سال تمام در فرد نهادینه شود بخشی از ژنهای فرد باشد وقتی ذهنت سلاخی شد از فیلتر رد شد دیگر آنقدر منفعل شده است که توقع درگیر شدن با مسائل اساسی را نمیتوان داشت . به باور من وظیفه هنر به ویژه ادبیات، تولید اندیشه است. حال با اندیشهای مسخ شده چطور میتوان دست به تولید اندیشه زد؟! اگر هم بتوانی نشخوار کنندهی اندیشه ای خاص خواهی بود، اندیشه کنسرواتیو حاکمیت.
قاعدتا تاکنون خودسانسوری داشتهاید. تمایل دارید یک نمونه ازخودسانسوریهایی که داشتهاید را همرسانی کنید؟
ـ البته که داشتهام. ما زنان ایرانی خودسانسورهای قدرتمندی هستیم . اولین باری که آگاهانه در گیر خودسانسوری شدم حدودا شش سال داشتم ، همراه با پدر و مادرم برای خرید لباس به یک مغازه رفته بودیم و فروشنده از من پرسید مادرم را بیشتر دوستدارم یا پدرم را و من زیر نگاههای سنگین دیگران و با کلنجار رفتنهای بسیار با خودم، در نهایت گفتم هر دو را در صورتیکه قلبا اینچنین فکر نمیکردم . بعدها که بزرگتر شدم سعی کردم در حد امکان خودسانسوری نداشته باشم و این تلاش در بسیاری مواقع برایم سخت و گران تمام میشد و توام با خشم و اندوه بود ، اما در هنگام نوشتن خودسانسوری نکردهام سعی کردهام بی فاصله از خودم باشم و طوری بنويسم كه ضمن بيان حرفم از زير تيغ سانسور فرار كنم. این درواقع خودسانسوری نیست، چرا که تمرين كردم به شگردهایی دست پیدا کنم و طوری حرف بزنم كه سانسورچی نفهمد اما خواننده بفهمد من چه میگویم .اما منی که استاد این شگرد ها شدهام اگر بخواهم در غرب به فعالیت بپردازم دیگر نیازی به این ادوات و اسبابِ در کنایه و در لفافه و حجاب حرف زدن ندارم، این شگردها در اروپا قابل ستایش نیستند این دنیای مدرن نیازی به این پیچیدگی در زبان ندارد. حاکمیت زمانی که حجاب اجباری را بر سر زنان تحمیل کرد همان چادر را هم به اشکال گوناگون بر سر واژهها انداخت وحجاب را به ادبیات تحمیل کرد. من پس از ترجمه آثار بزرگان هلند و بلژیک کاملا به این امر واقف شدهام که شعر و داستان غرب به سمت سادگی در زبان پیش میرود نه حجاب و پیچیدگی پس مجبورم از نو شروع کنم و این دوگانگی آزاردهنده و زمانبر است.
منبع ایران وایر