توضیح مترجم: شب گذشته جو بایدن، رئیس جمهوری آمریکا، در سخنرانی سالانه ی خود با تمرکز روی موضوعات داخلی این کشور بدون پرداختن به موضوعات داغ سیاست خارجی آمریکا مانند شکست برجام و احتمال دستیابی رژیم ایران به بمب اتم و تقویت سناریو حمله ی نظامی اسرائیل، صحبت خود را خاتمه داد. این امر سبب تعجب ناظران و تحلیلگران شده است. نوشته ی زیر یک نمونه از تلاش برای درک چرایی این موضوع است.
**
سخنرانی سه شنبه شب جو بایدن، رئیس جمهور ایالات متحده در مورد اتحاد ملی، قابل توجه بود: طولانی در امور داخلی و کوتاه درباره ی سیاست خارجی. از چالشهای روسیه و چین به سرعت عبور کرد و از بقیه جهان به کلی گذشت.
این نخستین بار است که یک رئیس جمهور آمریکا نقش جهانی ایالات متحده را به یک پس اندیشی تقلیل می دهد، به ویژه از جانب رئیس جمهوری که خود را عنصر اصلی سیاست خارجی می داند، فرمانده کل قواست و زمان، تلاش زیاد و سرمایه سیاسی صرف کرده است تا به مقابله با روسیه در اوکراین و مهار چین در آسیا بپردازد. بنابراین، این سؤال پیش میآید: چرا بایدن باید تمامی قارهها و نقاط داغ بیشمار دیگری را که آمریکا به طور مستقیم در آن دخالت دارد نادیده بگیرد؟
بر اساس یک نظریه، آمریکاییها علاقه زیادی به بقیه نقاط جهان ندارند و سیاست خارجی در زمان برخورد با مشکلات اقتصادی و تنازعات فرهنگی برایشان یک تجمل غیرقابل تحمل است. حتی نخبگانی که منافع بیشتری در موضوعات خارج از کشور دارند متوجه اند که سرمایه گذاری پرهزینه در سیاست خارجی، در غیاب تهدیدات مستقیم امنیت ملی، کالای آسانی برای فروختن به افکار عمومی نیست.
بایدن این نکته را خوب می داند؛ به همین دلیل، وقتی برای اولین بار به قدرت رسید، قول داد به «جنگهای همیشگی» پایان بخشد و یک «سیاست خارجی برای طبقه متوسط» داشته باشد، سیاستی که در کل به نفع آمریکاییها باشد.
اما گفتن این کار ساده تر از انجام آن است، زیرا واشنگتن در حال ارسال میلیاردها دلار کمک نظامی به اوکراین برای جنگی است که ممکن است سالها به درازا کشد و این در حالی که جمهوریخواهان عوام فریب در باب تورم بالا، هزینههای رو به افزایش زندگی و بدهیهای ملی در حال گسترش هشدار می دهند.
از این رو، رئیسجمهور، که به نظر میرسد علاقمند به یک دوره ی دوم ریاستجمهوری است، در سخنرانی خود دلاورنمایی پرهزینه جهانی را به حداقل رساند و در عوض بر رشد و شکوفایی محصولات «تولید آمریکا» تمرکز کرد. درخواست او از کنگره برای مالیات بر میلیاردرها و شرکت های بزرگ و کاهش هزینه های داروها – همسویی او با “چپ مترقی” به رهبری سناتور برنی سندرز – شانس بیشتری دارد تا در میان خانواده های کارگر و طبقه متوسط محبوبیت فراهم سازد تا مثلاً بازگرداندن تمامیت ارضی اوکراین.
با این حال، بر اساس یک نظریه ی دیگر، چیز چندانی هم در چنته ی سیاست خارجی ایالات متحده برای جشن گرفتن وجود ندارد؛ به همین خاطر، رئیس جمهور تصمیم گرفت به طور کلی از این موضوع صرف نظر کند. این دو نظریه ی نافی هم نیستند.
بایدن شاید از نسخههای سناتور سندرز در مورد وضعیت نابسامان اقتصادی استقبال کند، اما انتظار نداشته باشید که او رویکرد وی را در مورد سیاست خارجی هم مورد توجه قرار دهد، حتی در مورد خاورمیانه، جایی که ایالات متحده به نحو مفتضحانه ای شکست خورد.
رئیس جمهور آمریکا مواضع سندرز در قبال اشغالگری اسرائیل و نژادپرستی نخست وزیر کنونی آن بنیامین نتانیاهو را نادیده می گیرد. بدتر از آن، او نخستوزیر راستگرای عوام فریب را به عنوان بهترین دوست خود دانسته و به حمایت از دولت فاشیستها و متعصبان مستقر در تل آویو ادامه میدهد.
اسرائیل اما تنها یکی از ناکامی های متعدد آمریکاست.#
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ