امروز بیست و هشتم امرداد ۱۴۰۲ برابر با هفتادمین سالروز کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی است. کودتاها را بیشتر از حیث سیاسی و نظامی بررسی می کنند، اما یک وجه قوی جامعه شناختی در هر کودتای مهمی نهفته است که اثر اصلی آن را در بر می گیرد. کودتای مورد نظر از این نوع است. این رویداد، جامعه ی ایران را از مسیر «طبیعی» رشد خویش خارج و آن را بر سر جاده ی دیگری از تاریخ قرار داد. جاده ای که ۲۵ سال بعد در بهمن ۱۳۵۷ به بن بست رسید.
هر جامعه ای بر مبنای توانایی ها و ظرفیت های تاریخی خویش یک خط تحول را دنبال می کند. وقتی پارامترهای بیرونی خود را از بیرون به آن مجموعه تحمیل می کنند دو حالت به وجود می آید: یا این پارامترها همسوی با خط تحول جامعه ی مورد نظر هستند یا خلاف آن. اگر همسو باشند در جامعه جذب می شوند، اگر نباشند تبدیل به یک رویارویی می شود؛ در این رویارویی اگر عوامل درونی جامعه از پارامترهای بیرونی قویتر باشند، مسیر تحول قبلی، با قدری تلاطم، ادامه می یابد، لیکن اگر پارامترهای بیرونی قویتر باشند جامعه را از خط تحول پیشین خود به بیرون هل داده و آن را در مسیری ناخواسته و نازا قرار می دهد. این مسیر جز دردسر و تخریب نتیجه ای دربرندارد، تا زمانی که نیروهای درونی آن جامعه قدرت لازم را برای حرکتی تصحیح ساز را پیدا کرده و کشور خود را به مسیر تحول طبیعی آن بازگردانند.
این مکانیزم پیچیده ی تاریخی به طور دقیق همان چیزی است که در مورد ایران گذشت و هنوز کامل نشده است. حتی آن چه «انقلاب» سال 57 می نامیم آن اقدامی نیست که جامعه ی ایران را به خط تحولِ پیش از کودتای خود بازگردانده باشد. این فقط توهمی است که رژیم و برخی جریانات وابسته به آن مانند نهضت آزادی و ملی-مذهبی ها به آن دامن زده اند. انقلاب سال ۵۷ هم به سهم خود بار دیگر گامی بود در راستای کودتای ۲۸ مرداد، یعنی خارج ساختن جامعه از مسیر تحول اصلی خود.
فراموش نکنیم که برخی از نیروهای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی که موفق شدند در طول ۲۴ سال بعد از کودتا خود را بازسازی و به صحنه ی سیاسی کشور، حتی در شکل سانسور شده، محدود، غیرقانونی و مخفیانه ی خود بازگردند، در سال بیست و پنجم (سال ۱۳۵۷ خورشیدی) از قدرت های بیگانه که شرایط روی کار آوردن خمینی و باند مذهبی آدمکش او را فراهم کردند رو دست خوردند. بنابراین، بار دیگر در سال ۱۳۵۷ همان ضربه ای که جامعه ی مدنی ایران در جریان کودتای ۲۵ سال پیش از آن از قدرت های بیگانه خورده بود به کشور وارد شد و ما از امکان بازگشت به مسیر تحول پیش از ۳۲ محروم شدیم.
سال ۳۲ این آمریکا و انگلیس بودند که خارج کردن اجباری و کودتاوار جامعه ی ایران از تحول تاریخی طبیعی خویش را برنامه ریزی و به کمک اوباش و نیروهای سیاسی و نظامی خائن و خودفروش اجرا کردند، سال ۵۷ هم باز گوادلوپی ها و اسرائیل بودند که ایران را از شانس بزرگ بازگشت خود به جریان تحول پیش از کودتا محروم ساختند و هیولای دیگری را با کمک خائنین وطن فروش به قدرت رساندند و برای دهه ها بقای آن را ضمانت کردند.
نگارنده به عنوان پژوهشگری که چندین سال در چارچوب تز دکترای خود بر روی «بافتار جامعه شناسی انقلاب ۵۷» کار کرده است و در آینده ترجمه ی فارسی کتاب خود را در این باره منتشر خواهد ساخت، می تواند این نکته را تایید کند که جامعه ی ایران در سال ۱۳۵۶ خورشیدی شانس هرگونه تحول اجتماعی طبیعی دیگری را داشت جز یک «انقلاب اسلامی». این پدیده را لندن و تل آویو روی دست او گذاشتند، همچنان که کودتای ۲۸ مرداد را لندن و واشنگتن.
حرکت هایی که بعد از انقلاب صورت گرفته است نمادهایی است از تلاش های جامعه ی مدنی ایران برای بازپس گیری سرنوشت خود از مجموعه ی تحولات ضد طبیعی تحول خویش: کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و حقه بازی تاریخی شبه انقلابی ۲۲ بهمن ۱۳۵۷.
در حال حاضر ما به وضوح این بن بست هفتاد ساله ی مسیر غلط کودتا و شبه انقلاب را می بینیم . تمامی تحولات میان ۱۳۳۲ تا ۱۴۰۲ به وضوح در خدمت منافع بیگانگان دخیل در امور دو حکومت پهلوی و آخوندی بوده است و لازم است که مردم ایران در این مقطع حساس، با «آگاهی» -به معنای «تشخیص درست منافع جمعی»- عمل کنند. فقط به واسطه ی آگاهی است که مثل سال ۳۲ یا ۵۷ از چاله در نمی آییم که به چاه بیافتیم؛ روند و مسیر مشخص است و از یک نظم و تقدیم و ترتب برخوردار است: آگاهی، آزادی، آبادی. یکی بعد از دیگری بدون استثناء برای ما یا هر ملت دیگری.
منافع ملی و مردمی ما در گرو بریدن دست بیگانه از این سرزمین و به دست گرفتن هدایت خودساخته ی مسیر تحولاتی است که می خواهیم. همان طور که حتی در حرکت اخیر«جنبش مهسا» دیدیم، وطن فروشان در این میان بیکار ننشسته اند، بهتر است در هفتادمین سال کودتای ۳۲ ما وطن دوستان هم بیکار ننشینیم. قدرت تشخیص درست منافع جمعی (آگاهی) را به کار بندیم و این بار اگر به آزادی دست یافتیم، آگاهانه آن را از هر گزند بیرونی و درونی در امان داریم. شدنی است اگر بخواهیم.#
_________________________________________
برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
جهت اطلاع از نظریه ی «بی نهایت گرایی» به این کتاب مراجعه کنید:
«بی نهایت گرایی: نظریه ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
توییتر:@KoroshErfani
مقالات مرتبط
در همین مورد