توضیح مترجم:
موقعیت خاورمیانه می رود که به یک فاز تعیین کننده برای شرایط جهانی وارد شود. هرگونه خطای محاسباتی کوچک یا بزرگ توسط بازیگران درگیر، چه از سوی گروه هایی مانند حماس باشد چه از جانب دولت های قدرتمندی مانند آمریکا، می تواند آغازگر یک جنگ بزرگ منطقه ای و چه بسا جهانی شود. در این میان، رژیم آخوندی به عنوان یکی از تفاله های موج سبز استقرار صهیونیسم-اسلامیسم در منطقه می رود که نقش مخرب نهایی خود را برای ایران و خاورمیانه ایفاء کند. تحریک مستقیم از جانب بیت رهبری با استقبال بارز از سوی یار همیشگی اش نتانیاهو می تواند سرانجام نقشه ی پلیدی که تمام رویاهای یک خاورمیانه در حال پیشرفت و یک جهان در صلح را به گور می سپارد عملی سازد.
تردید نکنیم که اسرائیل سرانجام به بهانه ی لازم برای ورود به فاز پرجنون گسترش خاک خود در چارچوب قتل عام فلسطینی ها و پیشبرد نقشه ی پلید «اسرائیل بزرگ» دست یافته است. چشم بستن سرویس های اطلاعاتی اسرائیل به تدارک چندین ماهه ی حمله ی اخیر حماس – اگر صحت داشته باشد – به خوبی نشان می دهد که باند صهیونیست دولت کنونی اسرائیل بزرگترین خیانت را در حق مردم اسرائیل و مردم فلسطین مرتکب شده است و حالا می خواهد از موقعیت خونین خلق شده برای ایجاد جهنم مطلوب خویش بهره برد. چشم بستن نتانیاهو بر تهدید حماس در مورد اعدام گروگان های اسرائیلی در صورت تداوم حمله به غزه نشان می دهد که این هیولا نه برای جان فلسطینی ارزشی قائل است، نه برای جان اسرائیلی و نه به طور کلی برای جان انسان ها.
علاوه بر مردم مظلوم فلسطین تردید نکنیم که مردم اسرائیل، لبنان، سوریه، اردن و عراق نیز در ردیف قربانیان این طرح جهنمی افراط گراهای صهیونیست آدمخوار خواهند بود. اما اگر دنبال قربانی اصلی این ماجرا هستید به درستی حدس زده اید که مردم بخت برگشته ی ایران در این جایگاه قرار می گیرند. قدری صحنه سازی و هیاهوی دیگر لازم است تا بایدن خرفت و در بن بست گیر کرده را برای فرار از بن بست ساختاری آمریکای در آستانه ی بحران های اقتصادی و سیاسی و اجتماعی هولناک در فضای انتخابات 2024، به سوی یک جنگ خانمان برانداز بیرونی برای انتقال بحران های داخلی به یک بحران بزرگ و متحدساز خارجی علیه کشورمان بکشاند. همان الگوی کاری نتانیاهو برای فرار از سقوط در اسرائیل می تواند توسط این پیرمرد کودن حاکم بر کاخ سفید نیز در جهت حفظ قدرت در چهار سال آتی پیاده شود.
در مقاله ی زیر مفسر الجزیره، مروان بیشارا، به بررسی این نکته که چگونه ممکن است در این راستا اسرائیل در طرح شیطانی خود برای درگیر کردن آمریکا با ایران موفق شود پرداخته است.
هشیار باشیم. کشور ما همین حالا هم 44 سال است در دست دشمن است؛ همدستی ذاتی آخوندها و صهیونیست ها برای کلید زدن به یک جنگ فراگیر چیزی از ایران و ایرانی به جای نخواهد گذاشت. تکرار می کنم، چیزی از ایران و ایرانی به جای نخواهد گذاشت.
***
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل سه دهه گذشته را اختصاص داده است به زنگ خطر برنامه هسته ای ایران را به صدا درآوردن و در موارد بی شماری، این کشور را تهدید به حمله کردن. آخرین بار در ماه سپتامبر، او در سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل متحد گفت که تهران باید با یک «تهدید هستهای معتبر» روبرو شود، پیش از آن که دفتر وی این نکته را به «تهدید نظامی معتبر» اصلاح کند.
پس از حمله حماس در 7 اکتبر، امکان این فراهم شده است که نتانیاهو سرانجام بتواند به تهدیدات خود جامه ی عمل بپوشاند. صحنه های وحشتناک در جنوب اسرائیل بهانه و حمایت بین المللی لازم برای یک واکنش گسترده اینک برای نخست وزیر اسرائیل فراهم شده است.
نتانیاهو در همه ی این ماجراها هم سهم سیاسی و هم شخصی دارد. یک درگیری منطقهای فراگیر میتواند هرگونه پاسخگویی رسمی را در شکست مطلق وی در جلوگیری از وقوع حمله حماس مسدود سازد، یا حداقل آن را به تعویق بیاندازد و از سوی دیگر میتواند کیفرخواستهای متعدد او را در باره ی اتهامات فساد وی را به تعویق بیاندازد.
او یک شبه از یک نخست وزیر ناکام و در محاصره به یک رهبر دوران جنگ تبدیل شد و احزاب مخالف فریاد پیوستن به او در یک دولت وحدت ملی را برآورده اند.
او اعلام جنگ و دستور تلافی فوری از پایگاه های حماس در غزه را صادر کرد. ارتش اسرائیل یک کارزار وحشیانه بمباران نوار پرجمعیت غزه را آغاز کرد که ]تا این جا[ بیش از 500 نفر را کشته است و برای یک حمله احتمالی زمینی آماده می شود.
نتانیاهو درباره ی مراحل بعدی جنگ توضیح بیشتری نداده، اما از حمایت بیقید و شرط دولتهای غربی برخوردار شده است تا آنچه را که برای «دفاع از اسرائیل» لازم می داند، انجام دهد. دولت جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده، از این هم فراتر رفته و اسلحه و مهمات بیشتری در اختیار اسرائیل قرار داده، مدرنترین و پیچیدهترین ناو هواپیمابر خود، فورد را به همراه تعدادی ناوشکن به شرق مدیترانه اعزام و دیگر نیروهای مستقر در این کشور را تقویت کرده است. با این همه تسلیحات این منطقه اینک برای شروع جنگ جهانی سوم آماده است.
آن گونه که برخی گزارش ها می گویند انگیزه بایدن برای مستقرسازی تشدید کننده نیروها، بازدارندگی استراتژیک است، به این معنا که «هیچ دشمن اسرائیل نمی تواند یا نباید از وضعیت فعلی بهره برداری کند». اما از نظر تاریخی، اسرائیل هرگز اجازه ی حضور هیچ نیروی خارجی در خاک خود را نداده است و برای مقابله با حماس نیز نیازی به ارتش آمریکا ندارد.
بنابراین، انگیزه بایدن میتواند سیاسی باشد، یعنی اطمینان از این که جمهوریخواهان از ماجرای اسرائیل در آستانه انتخابات ریاستجمهوری در سال 2024 سوء استفاده نکنند. تا همین جا هم جمهوریخواهان رابطه ی میان آزادسازی 6 میلیارد دلار از دارایی های ایران در جریان آزادسازی زندانیان دو تابعیتی و حملات حماس را مطرح کرده اند.
اما نتانیاهو و وزرای متعصب او ممکن است چیزی بسیار متفاوت در مورد استقرار ایالات متحده در ذهن داشته باشند که فراتر از بازدارندگی نظامی و موضع گیری سیاسی است. نتانیاهو ممکن است تلاش کند تا دامنه جنگ را گسترش دهد و ایران را نیز در بر گیرد.
دولت او پیش از این ایران را به حمایت و هدایت عملیات حماس متهم کرده، همانطور که قبل از این در مورد سایر حملات فلسطینی ها به اسرائیلی ها انجام داده است. تعداد قابل توجهی از حامیان اسرائیل و نومحافظه کاران، و همچنین کارشناس های رسانه ای در ایالات متحده و اروپا، با طرح ادعای دخالت ایران به این جریان پیوسته اند.
حتی وال استریت ژورنال بر اساس مصاحبه با منابع محلی ناشناس گزارش داد که مقامات ایرانی و اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به طور مستقیم در طول چندین هفته به سازماندهی و برنامه ریزی این حملات مشغول بوده اند.
مقامات آمریکایی گفته اند که هنوز شواهدی که بر دخالت تهران دلالت کنند ندیده اند.
ایران به نوبه ی خود این حمله را اقدام خودجوش فلسطینی ها برای دفاع از خویش خوانده است، اما مقامات کشور تلاشی برای پنهان کردن خوشحالی خود از بدبختی اسرائیل نکرده اند. آنها ابراز اطمینان کرده اند که این حمله بیشتر کشورهای عرب، مانند سعودی را از عادی سازی با اسرائیل بازدارد و در نهایت منجر به سقوط آن شود.
در همین حال، متحد ایران، حزب الله لبنان، عملیات حماس را ستوده و نیروهای اسرائیلی را در مزارع شبعا که تحت اشغال اسرائیل هستند درگیر و تهدید کرده است که در صورت ورود اسرائیل به غزه، دخالت بیشتری خواهد داشت.
جسارت ایران و متحدانش ممکن است یقه ی آنها را بگیرد، درست همانطور که غرور بر سر اسرائیل آورد و منجر به تحقیر کامل آن توسط جنگجویان حماس شد. نه ایران و نه اسرائیل از تاریخ درس نمیگیرند، چرا که به تشدید درگیری نیابتی خود به سمت جنگ ادامه میدهند.
ارتش و سرویسهای مخفی اسرائیل برای سالها برنامه هستهای ایران را مورد خرابکاری و داراییهای ایران را در خارج از کشور هدف قرار دادهاند. ایران به نوبه ی خود از گروه های مسلح که مشتریان مختلف او در خاورمیانه هستند حمایت کرده تا به متحدان آمریکا و اسرائیل حمله کنند.
نتانیاهو علیرغم سر وصداها و جسارتهایش، بدون چراغ سبز و حمایت آمریکا نمیتوانست به ایران حمله کند و نخواهد کرد. اما حملات خونین، بازی را تغییر میدهند و به نخستوزیر اسرائیل این فرصت عالی را میدهند تا برای پیاده کردن رویای درهم شکستن ایران دولت بایدن را فریب داده و به جنگ بکشاند.
این امر با در نظر گرفتن قول فرضی بایدن برای پایان دادن به «جنگهای همیشگی» که در عقبنشینی تحقیرآمیز از افغانستان در سال 2021 منعکس شد، کار آسانی نخواهد بود.
دولت بایدن ارجحیت های خود را نیز تغییر داده است و بیشتر به سوی چین و روسیه هدایت کرده است، به ویژه پس از حمله ی اخیر به اوکراین.
اما در واقع، ایالات متحده از خاورمیانه خارج نشد، بلکه به جابجاسازی نیروها و امکانات نظامی خود در منطقه پرداخته است. بایدن متعهد شده است که منطقه را “ترک نکند و خلاءیی را برای پر کردن آن توسط چین، روسیه یا ایران باقی نگذارد.”
اگر اسرائیل و ایالات متحده به طور کامل ادعای نقش تهران در حملات را مطرح سازند، ممکن است ابتدا سعی کنند آن را برای تسهیل آزادی اسرای اسرائیلی اسیر شده توسط حماس – که اولویت اصلی نتانیاهو است – تحت فشار قرار دهند.
اگر ایران امتناع و استفاده از حزب الله را به عنوان اهرم فشار علیه اسرائیل انتخاب کند، این به خوبی می تواند منجر به رویارویی گسترده تری شود که نتایجی غیرقابل محاسبه ای را برای ایالات متحده داشته باشد. متأسفانه، در دنیای ناخالص سیاست واشنگتن، حمایت بی قید و شرط ایالات متحده از اسرائیل تنها موردی است که جمهوری خواهان و دموکرات ها بر سر آن توافق دارند.
بسیار مهم است که به یاد داشته باشیم وضعیت در سال 2023 بسیار چالش برانگیزتر و پیچیده تر از حمله به عراق در سال 2003 است؛ حمله ای که به فاجعه ای مطلق برای ایالات متحده و عراقی ها ختم شد. تکرار آن علیه ایران به طور مطمئن برای همگان بدتر خواهد بود.#
***
منبع مقاله:
مروان بیشارا مفسر ارشد تلویزیون خبری الجزیره ی در حوزه ی بین الملل خاورمیانه می باشد.
مقالات مرتبط
در همین مورد