یادداشت مترجم
هشدارهای نگارنده در مورد عملکرد تروریستی دولت آدمخوار صهیونیست اسرائیل برای بسیاری از خوانندگان فارسیزبان سختباور مینمود؛ اما به تدریج و با پیشروی در عرصهی نسلکشی در نوار غزه، ابعاد فاجعهانگیز دشمنی با انسان و انسانیت توسط دولتهای اسرائیل و آمریکا آشکارتر میشود و بسیاری در مورد آن مینویسند.
این بار دیگر بحث بر سر وارد کردن دروغ به میان خبرهای مرتبط با حقیقت نیست، نفی کامل حقیقت و جایگزینی آن فقط با دروغ است.
این کاریست که دولت صهیونیست اسرائیل و همدست آمریکایی جنایتکار آن به آن مشغول هستند. این دیگر دستکاری ذهنها (Minds’ manipulation) نیست، بلکه تعطیل کردن ذهن است با وارد کردن حداکثر خوراک تبلیغاتی مسموم در آن به نحوی که تمامی حواس انسان به اضافهی عقل تحلیلگر وی قادر به حفظ کارکرد طبیعی خود نباشند.
در سایهی ایجاد یک جو روانی تا خرخره فرو رفته در آشفتگی، دروغ، انکار، ضدیت با بدیهیات و جایگزین ساختن روایتهای بیپایه و مزخرف و غرضورزی مطلق از وقایع هرگونه توان انسان برای تشخیص درست و عمل بر اساس تشخیص را از او سلب میکنند تا اسیر وهم و گیجی -و ناامید و سرخورده- به روانپریشی و انفعال دچار شود.
این فقط یک آغاز است برای تست یک روش جدید جنگ روانی ضدبشری با هدف از کاراندازی مغز که در لابراتوار نسلکشی غزه در حال گذراندن آخرین مراحل تدوین خویش میباشد. وقتی اشکالات آن رفع شود برای تمامی مردمان جهان و برای تمامی کشورهای خاورمیانه و فراتر به کار گرفته خواهد شد. قتل عام میکنند و دیگر نه به نهادهای بینالمللی (سازمان ملل و شورای امنیت و دادگاه بینالمللی عدالت و…) حساب پس میدهند و نه حتی به ملتهایی که تحت تاثیر این روش تخدیری جدید، دچار تعطیلی اجباری دستگاه تشخیص روانی و ارزشی و لذا، انفعال شدهاند.
در نوشتهی زیر الون میزراهی، نویسنده و سخنران اسرائیلی، با دیدی دقیق و ظریف، فاجعهی از کاراندازی مغزها با آشوب و دروغ و دوگانگی را به خوبی برای هموطنان خویش باز میکند و به آنها اهداف شوم حکومتهای اسرائیل و آمریکا و غرب برای این منظور را توضیح میدهد.
همان طور که نگارنده پیش از این گفته بود، وقت آن است که جامعهی مدنی اسرائیل بیدار شود و سردمدار قیامی همگانی علیه هیولای آدمخوار و ضدبشر صهیونیسم و افراطگرایی یهودی در کشورش شود. آنها میتوانند اطمینان داشته باشند که پشتیبانی تمامی نیروهای مردمی مترقی جهان را با خود خواهند داشت. مبارزهی با صهیونیسم دیگر یک موضوع فلسطینی و محلی نیست، یک نبرد جهانی است برای نجات بشریت.
***
مردم میگویند احساس میکنند که دیوانه شدهاند. من میخواهم به شما برای نشان دادن شجاعت و اعتقاد قوی تبریک بگویم. و به شما میگویم چرا: زیرا در چند ماه گذشته شما به طور عمده با موفقیت در برابر یک کمپین جنگ روانی، در مقیاسی واقعن گسترده، مقاومت کردهاید.
(به خواندن ادامه دهید، جذاب خواهد شد. و اگر هنوز مرا دنبال نمیکنید، دنبال کنید).
من در مورد تولیدات مصنوعی و رباتها و همدستی آشکار رسانههای جمعی صحبت نمیکنم. در مورد چیزی کاملا متفاوت سخن میگویم: یک کمپین به خوبی برنامهریزی شده، به خوبی اجرا شده و به شدت بودجهبندی شده توسط ارگانهای دولتی ایالات متحده و اسرائیل که به طور کامل مسئول فریب دادن تعداد زیادی از مردم برای باور انواع مزخرفات (و باور نکردن حقیقت ساده) است. این ممکن است مشکوک به نظر برسد (البته نه برای رادیکالها در میان ما: آنها اگاه هستند)، اما من به شما میگویم که در اسرائیل “مدیریت آگاهی” یک فعالیت رسمی و بخشی از ارتش اسرائیل است. و به شما تضمین میدهم که ایالات متحده هم متفاوت نیست. و در طول این مبارزات انتخاباتی متوجه تاکتیکهای خاصی شدهام که توسط اسرائیل برای “مدیریت آگاهی” مورد استفاده قرار میگیرد؛ به طور گسترده، توسط نمایندگان آمریکایی (اروپاییها معمولا فقط احمقهای مفید هستند: کسی حتی نیازی به دروغ گفتن هوشمندانه به آنها ندارد. و من در مورد “رهبران” صحبت میکنم). به هیچ وجه نمیگویم که قبلا به شما، به عنوان آمریکایی (یا به عنوان شهروند یک کشور دیگر)، دروغ گفته نشده است. اما شرط میبندم بسیاری از شما احساس میکنید که هرگز به این آشکاری دروغ نگفتهاند، تا این حد گستاخانه، تا این حد با هدف یک آشفتهسازی فکری واقعی. بنابراین من قصد دارم به طور خلاصه با معرفی ۳ تاکتیک از این قبیل به شما بگویم که چرا آنها از این روشها استفاده میکنند (هرگز این که قدرت حاکم چگونه صحبت میکند تصادفی نیست). به شما قول میدهم که خیلی با عقل جور در میآید و شما بلافاصله آنها را خواهید شناخت.
تاکتیک شماره ۱) انکار آنچه شما میدانید درست است، و آنها میدانند که شما میدانید که آنها میدانند درست است (یا به طور جدی، ادعا کردن این که آنچه که میدانند شما میدانید دروغ است). مثال: ما به بیمارستان حمله نکردیم یا نمیکنیم، در حالی که مردم آنجا از بمباران خود فیلمبرداری میکنند. همچنین: ارتش اسرائیل ادعا میکند که تنها شبهنظامیان در حادثه X هدف قرار گرفتهاند درست در زمانی که شما به تصاویر زنان و کودکان کشته شده نگاه میکنید. این را میتوان دروغ گفتن تو روی شما نامید. بارها و بارها چنین کردهاند؛ حتی اگر برای همه واضح باشد که آنها این کار را انجام میدهند، و شما آن را میبینید.
تاکتیک ۲) ادعا یا انجام دو چیز که به طور متقابل همدیگر را ناممکن میسازند. مثال: هم ادعا میکنند که به مردم اهمیت میدهند و هم وسیلهای برای کشتن آنها فراهم میکنند. یا صحبت کردن در مورد اهمیت کمکرسانی در حالی که از هیچ نوع پیام عمومی برای هشدار دادن به اسرائیل استفاده نمیکنند که نمیتواند کمکها را متوقف کند. صحبت کردن در مورد ارزشها و دموکراسی و در عین حال دفاع و توجیه نسلکشی. یک میلیون نمونه از این وجود دارد، من مطمئن هستم که شما موارد بیشتری را میتوانید برشمارید.
تاکتیک ۳) گفتن چیزهایی مانند “ما تحقیق خواهیم کرد”، “ما آن را بررسی خواهیم کرد” یا “ما منتظر تایید هستیم”. دو تا برادر یک ماه پیش توسط یک تکتیرانداز تیر خوردند؟ مردی که پرچم سفیدی را در مقابل دوربین تکان میدهد؟ سه گروگان اسرائیلی هنگام تکان دادن پرچم سفید توسط ارتش اسرائیل کشته شدند؟ مرکز فرماندهی زیر بیمارستان؟ ۱۰۰ نفر در یک حمله کشته شدند؟ ۴۰۰ نفر؟ کی یادش میاد؟ و به هر حال: ما هنوز در حال بررسی هستیم. –
شاید متوجه شده باشید که این سه تاکتیک یک عنصر بسیار برجسته مشترک دارند؛ چرا که از این سه تاکتیک برای متقاعد کردن شما در قبال یک واقعیت یا واقعیتی دیگر استفاده نمیشود؛ آنها سعی نمیکنند بگویند اسرائیل خوب یا بد است یا این که غیرنظامیان به طور غیرقابل توجیه میمیرند یا خیر. این نکته مورد نظر این تاکتیکها نیست، و به همین دلیل است که به نظر میرسد نوعی کندن از سنتهای قبلی فریب سیاسی است. هدف واقعی این تاکتیکها متقاعد کردن یا منصرف کردن شما از چیز خاصی نیست. آنها قصد دارند شما را از نظر روانی بیثبات کنند. این همان سردرگمی است که قبلا به آن اشاره کردم. این تصادفی نیست، بلکه اثر مورد نظر این استراتژی است. بله، استراتژیک است. این کاری است که شما انجام میدهید زمانی که میخواهید یک جمعیت را گیج و از هر گونه اطمینان روانی که پایهای برای تمام انگیزههای سیاسی و عمل است خلع سلاح کنید. اما اگر شما نمیدانید چه اتفاقی در حال رخ دادن است و مطمئن نیستید که دولت شما مشغول به چه کاری است و برای چه تلاش میکند، میخواهید علیه چه مبارزه کنید؟ چگونه دیگران را متقاعد خواهید کرد که به شما بپیوندند؟
آنها چندین دهه است که این بلا را بر سر اسرائیلیها میآورند: همیشه همزمان از هر دو طرفِ دهان خود صحبت میکنند: انکار آنچه که هر که تماشا میکند میداند یک دروغ کامل است و گفتن این که آنها تحقیق خواهند کرد و زمانی که روشن شود معلوم میشود که هیچ نیت بدی در پشت آن نبوده است. با حفظ دائمی متضادها در آگاهی شما، آنها همیشه به شما امید کاذب میدهند و پیوسته آن را انکار میکنند تا از این طریق به آرامی شما را بشکنند. (پس از ۱۰۰ مورد از این دست شما امید را متوقف میکنید و پس از ۲۰۰ مورد فراموش میکنید که هرگز چیزی به اسم امید در شما وجود داشته است).
همیشه با ارائهی ذرهای از به رسمیتشناسی شبیهسازی شده از ترسهایتان آنها به شما اجازه میدهند فکر کنید که شاید حرفتان شنیده شود و شاید همه چیز دروغ نباشد، اما فقط یک دقیقه بعد شما را سرخورده می کنند. و دوباره. دوباره.
برادران و خواهرانم!
این عمدی است. آنها شلخته یا گیج نیستند، اما بسیار روشمند هستند. -این نسخه بسیار بسیار کوتاه و فشردهای است از آنچه که آنها سعی دارند از نظر روانی با ما انجام دهند است؛ آن چه که واقعا ما را نه تنها به عنوان یک جامعه، بلکه به عنوان افراد نیز متلاشی میکند. ترفند مقاومت در برابر این استراتژی این است که همیشه به غرایز خود اعتماد کنید (زیرا شما خوب هستید و غریزهها به زیبایی کار میکنند) و همیشه به یاد داشته باشید که آنها به طور عمد و به عنوان استراتژی از دوگانگی استفاده میکنند تا شما را بیثبات سازند. بنابراین پاسخ شما باید، مثل همیشه، وضوح و پایداری باشد.
————————————————————
مقالات مرتبط
در همین مورد