با جدی شدن تنشها در خاورمیانه تردید کمتری در مورد منظور مشخص صهیونیسم اسرائیل باقی مانده است: جنگ تمام عیار در خاورمیانه. جنگی که بعد از تبدیل کردن نوار غزه به یک کشتارگاه مخروبه به سراغ کرانهی باختری رفته و در تدارک تهاجم گستردهی زمینی به لبنان است. بعد از آن هم به سراغ یمن و سوریه و عراق و ایران خواهد رفت و سپس تمامی خاورمیانهی ۴۰۰ میلیون نفری را به آتش خواهد کشید.
جنگ منطقهای بدون شک به یک رویارویی فرامنطقهای کشیده خواهد شد و در صورت گره خوردن به جنگهای دیگر در گوشه و کنار جهان، مانند جنگ سودان، جنگ اوکرایین و تنشهای اطراف تایوان به یک جنگ جهانی تبدیل خواهد شد.
اسرائیل در این مسیر آمریکا را در کنار خود دارد که به شدت نیازمند جنگهای بزرگ است تا از فاجعهی فروپاشی اقتصادی که به طور غیر علنی ورشکسته شده است فرار کند. به این ترتیب همیاری و همدستی نزدیک صهیونیسم دچار جنون اسرائیل و نیز سرمایهداری دچار بحران آمریکا خبرهای بدی برای کل جهان و بشریت دارند: تنشهای نظامی هر چه بیشتر تا مرز جنگ جهانی سوم که فقط میتواند یک نزاع وحشتناک اتمی باشد، فروپاشی کامل اقلیمی زمین را به دنبال آورد و نیز مرگ و رنج و نابودی میلیونها اگر نه میلیاردها نفر از جمعیت جهان.
نقطهی غیر قابل برگشت
نکته پر خطر و هشدار برانگیز این که این روند در آستانه ورود مرحله بازگشتناپذیر خود است. بعد از ورود به این مرحله هیچ نیرویی نیست که در جایی از جهان قادر به متوقف ساختن آن باشد. سرعت و شتاب این روند اضمحلال زمین و بشریت به فراخور شکل، نوع و گسترهی درگیریهای در راه میتواند تغییر کند. از زمانی که آغاز شده، تا تحول یابد، به سرانجام برسد و نسل موجود زنده را از زمین بردارد، چند ماه تا چند سالی طول خواهد کشید.
اجلاس عمومی سازمان ملل که در این چند روز گذشته برگزار شد نشان داد که کسی در جهان، جز هیولاهای شبهآدمی که بر راس ماشین نظامی-اقتصادی صهیونیسم و سرمایهداری آمریکا هستند، خواهان این جنگ نمیباشند؛ لیکن تا زمانی که سایر نیروهای غیرجنگطلب قادر به متوقف ساختن نیروهای جنگافروز نباشند محال است تغییری مهم و تعیینکننده در این روند قابل پیشبینی رخ دهد.
اما همان طور که گفته شد روند، زمان بر و گام به گام است، یک شبه نیست. سیارهی بزرگی مثل زمین تا شاهد محو آخرین موجودات زنده در سطح خود باشد مسیری طولانیی را طی خواهد کرد. در این فاصله است که اگر اندکی موجودات زندهی هوشمند باقی مانده باشند میتوانند برای بقای خویش تلاش کنند. اگر این افراد بتوانند نقطهی اوج شرایط فاجعهبار اقلیمی را پشت سر بگذرانند و باقی بمانند، در آن صورت شاید قادر به ایجاد یک تمدن جدید و متفاوت برای هزارههای آتی خواهند بود.
تمدنی نو که باید بتواند درسهای تمدن ابله نابود شدهی کهنه را به کار گیرد و دیگر تولیدگر پدیدههای مانند مذهب، طبقات اجتماعی، صهیونیسم و سرمایهداری و غارت و استثمار و استعمار نباشد. یک جهان بدون مذهب و طبقه و صهیونیسم و سرمایهداری قادر خواهد بود در صلح و همبستگی زندگی و رشد کند. کاری که این بار، به طور دقیق به دلیل وجود این پدیدههای منفی تاریخی، ناممکن شد. البته در طول تاریخ هزاران هزار نفر برای تضعیف و محو این موارد شوم و تخریبگر کوشش و فداکاری کردند، اما ره به جایی نبرد؛ چرا که اکثریت انسانها مسخ شدند و به این مبارزات و تلاشهای تغییرگر و نجاتبخش نپیوستند. به همین خاطر همگی از پیش محکوم به نابودی هستند.
جای امید
بدیهی است که در این میان مثل همیشه اقلیتی در تلاش خواهد بود که کار جهان به این نقطهی سیاه و تباه آخرالزمانی نرسد. اما شانس بسیار اندکی وجود دارد که موفقیتی حاصل شود؛ چون از یک سو هیولای صهیونیسم و سرمایهداری به جنونی بیسابقه رسیدهاند که جز فروپاشی تمدن بشر به دنبال نخواهد داشت و از سوی دیگر، تودههای میلیاردی به شدت مسخ و خواب و منفعلاند و برای خنثیسازی توطئهی پلید هیولاها کاری نمیکنند. این نوعی جبرگرایی اختیاری است که حماقت و غفلت و تنبلی بشر آفریده و بشریت بهای سنگین آن را میپردازد.
چه باید بکنم؟
با این نگاه واقعگرا نسبت به آن چه در جریان است بد نیست هر یک از ما از خود بپرسد که چه میتواند کند. از هر یک از ما برای تامین آیندهی حداقلی برای بشر و جلوگیری از انقراض کامل انسان و انسانیت چه میتوانیم بکنیم؟ دیگر سوال کلی چه باید کرد را نپرسیم چون پاسخی کاربردی ندارد. بپرسیم: «من چه باید بکنم؟»
هر کس باید به فراخور توان و دانش فردی خود در تدارک یک کنش جمعی باشد. مشکل عظیم و جهانی است، راه حل نیز باید عظیم و جهانی باشد تا موثر افتد. از خود بپرسیم که این راه حل چیست و من به طور فردی برای دستیابی به راه حل جمعی چه می توانم بکنم.
فرصت زیادی نیست، اما مثل همیشه، به جای عزاداری باید سازماندهی کنیم.#
_________________________________________
برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
جهت اطلاع از نظریه ی «بی نهایت گرایی» به این کتاب مراجعه کنید:
«بی نهایت گرایی: نظریه ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
ایکس (توییتر) :@KoroshErfani
مقالات مرتبط
در همین مورد