چنان چه قابل پیشبینی بود بعد از نوار غزه، کرانهی باختری و لبنان، نوبت به سوریه رسید و کار آن در عرض چند روز و پس از ۱۳ سال تخریب ضمنی یکسره شد. اسرائیل یکی بعد از دیگری کشورهای ضعیف شدهی خاورمیانه را در راستای روش مشترک جنگهای بیپایان مطلوب سرمایهداری و صهیونیسم شخم زده و آنها را به «ملتهای بیدولت» (stateless nations) تبدیل میکند؛ کشورهایی که فاقد حکومت مرکزی واقعی هستند و اسرائیل میتواند برای اشغال دائمی سرزمین و تصاحب منابع آنها برنامهریزیهای کوتاه مدت، میان مدت و دراز مدت کند. به لیست موارد بالا باید عراق و یمن را هم که قبل از این به واسطهی تجاوز یا تهاجم نظامی آمریکا به این وضعیت دچار شدهاند اضافه کنیم.
اینک در لیست انتظار فقط ایران مانده است که به طور قطع تدارکات برای رفتن به سراغ آن در دستور کار اسرائیل قرار دارد و دیر یا زود سناریوی هجوم نظامی و تخریب فیزیکی آن آغاز خواهد شد. هر بهانهای میتواند برای این امر کافی و وافی باشد. به زودی موضوعی به عنوان دلیل تدارک تهاجم نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران مطرح خواهد شد. به طور مثال دخالت ایران در کشورهای منطقه برای حمله به اسرائیل یا نیروهای آمریکایی مستقر در خاورمیانه، یا تلاش پنهان ایران برای به دست آوردن بمب اتم و یا چیزی شبیه به این.
تهاجم به ایران از تمام موارد ذکر شدهی دیگر قویتر، خشنتر، بیرحمانهتر و گستردهتر خواهد بود و برای نخستین بار به طور علنی و آشکار، به احتمال بسیار زیاد، یک عملیات مشترک آمریکا، اسرائیل و بریتانیا خواهد بود. در این تهاجم علاوه بر زیرساختهای کشور، تمامی پایگاهها و مراکز نظامی ایران مورد حمله و تخریب قرار میگیرد و سازماندهی و ساختارهای ارتش و سپاه و سایر نیروهای شبه نظامی درهم شکسته تا امکان تجزیهی ایران، که هدف اصلی اسرائیل است، میسر شود. بسیاری از قدرتهای منطقهای تحت فرمان قدرتهای سهگانهی بالا به کشور ورود کرده و به طور عملی کار تجزیهی ایران آغاز میشود. سناریویی شبیه به این رخ خواهد داد:
. لشکر تکفیری خراسان بزرگ (داعش خراسان) از سمت شمال غربی افغانستان به سوی تمامی مناطق شمال شرقی ایران و از جمله سه استان خراسان شمالی، رضوی و جنوبی خواهد رفت.
. طالبان و نیروهای وابسته به آن بخش عمدهای از شرق ایران تا مرکز ایران را تصرف خواهند کرد.
. ارتش پاکستان به سیستان و بلوچستان و استانهای همجوار آن ورود خواهد کرد.
. شمال غربی کشور از جمله استانهای آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل و زنجان به تصرف نیروهای ارسالی جمهوری آذربایجان و ترکیه در خواهند آمد.
. استان کردستان و چه بسا کرمانشاه و شاید بخشی از استان آذربایجان غربی توسط سازمانهای کرد مورد حمایت دولت اقلیم کردستان عراق و زیر نظر موساد اشغال خواهد شد.
. در جنوب و جنوب غربی کشور شاهد حرکتهایی خواهیم بود که به طور علنی حضور امارات متحدهی عربی و عربستان در آنها آشکار خواهد بود.
اینها در زمانی رخ خواهد داد که شبکههای وابسته به موساد، مانند شبکهی زیتون ۲ زیر نظر باند اسرائیلی محمود احمدینژاد، فعال خواهند شد. به همین ترتیب دهها گروه ریز و درشت تروریستی دیگر که تحت امر موساد یا طالبان یا میت ترکیه است دست به عملیات در سایر استانهای ایران خواهند زد. با فروپاشی رژیم آخوندی، پایتخت کشور نیز به دست باندهای مسلح افتاده و غارت و جنایت بر سراسر تهران بزرگ را در برخواهد گرفت.
اسرائیل میداند که بایدن آمادگی بیشتری برای آغاز جنگ با ایران دارد چرا که مسئولیت پایان آن را بر عهده نخواهد داشت. این در حالیست که ترامپ تمایل کمتری به شروع جنگی خواهد داشت که پایان دادن آن نیز با اوست. در این میان اما اسرائیل زیرکانه با الگوسازی از مواردی مانند لبنان و به ویژه سوریه در حال ایجاد این اطمینان خاطر نزد بایدن و حتی ترامپ است که جنگ علیه ایران نیازی به طولانی شدن ندارد و یک قدرت آتش وسیع و همهجانبه بسیار زودتر از آن چه برخی تصور میکنند کار رژیم ایران -منظور کار ایران است- را یکسره خواهد کرد. بنابراین، جای نگرانی برای آمریکا در مورد درگیر شدن در یک جنگ بزرگ و طولانی و همهجانبه نیست.
نکتهی مهم این که کشورمان حتی پیش از آغاز این فاز فاجعهبار تهاجم نظامی و تجزیه در مرز فروپاشی اقتصادی است. تمامی شواهد حکایت از ورشکستگی این بار «مطلق» دولت و تلاش برای قرار دادن تمامیت بار فشار ناشی از این موقعیت بر روی دوش مردم عادی است. چیزی که بدون شک در قالب یک ابرتورم غیر قابل تحمل مردم را به خیابانها کشیده و شورشها را دامن خواهد زد. خاموشی ناشی از عدم توان تولید برق در حال فراگرفتن کشور است و ادارات و کارخانهها دچار تاریکی و قطع برق و پایان فعالیت هستند.
به نظر میرسد که آن چه در بالا آمد با قدری کم و زیاد یا دیر و زود در راهست؛ همان طور که آن چه در مورد فلسطین و لبنان و سوریه گفته بودیم و رخ داد. بنابراین تردید نکنیم که مورد بعدی ایران است و فقط بحث زمان آغاز این حملهی پایان بخش به حیات تمامیتی به اسم دولت-ملت ایران است.
آیا در این میان امیدی هست که مردم ایران یا اپوزیسیون ایرانی بتواند کاری کند؟ به طور نظری بلی و به طور عملی خیر. بنابراین، چون تبدیل امر نظری به عمل تابع کار و زمان است و شاهدیم که حتی امروز هم کار خاصی از جانب ایرانیان صورت نمیگیرد و زمان زیادی هم باقی نمانده است، میتوان حدس زد که، به طور عملی، کاری از مردم ایران و اپوزیسیون ایرانی برای ممانعت از جنگ، تهاجم، تخریب و تجزیهی ایران بر نمیآید.
فراموش نکنیم که وقتی سناریو هولناک بالا آغاز شود باز هم ترس و وحشت و ناامیدی و انفعال نزد مردم و تشکلهای سیاسی تشدید خواهد شد. در ایران موضوعی به اسم جایگزینی رژیم جمهوری اسلامی در دستور کار اسرائیل و آمریکا و بریتانیا نیست؛ بحث فقط تجزیهی ایران در راستای تغذیهی تنور «جنگهای بیپایان» است.
پس از تلاشی و تجزیه ایران، به سوی یک آشوب بزرگ در کل آسیای جنوب غربی خواهیم رفت که میتواند تمامی کشورهای حاشیهی جنوبی خلیج فارس، آسیای مرکزی و قفقاز، ترکیه و بخشهایی از اروپای شرقی و نیز شبهی قارهی هند را در بر گیرد. این بخشی از سناریوی «استراتژی آشوب» است که تاکتیک آن «بیدولتسازی کشورها» و تکنیک آن به راه انداختن «جنگهای بیپایان» است.
این که آیا این طرح ضد بشری و منقرضساز تمدن و بشریت ره به انتها ببرد یا خیر یک پرسش باز است که نیاز به زمان دارد تا بتوانیم در مورد شانس کامیابی و ناکامی آن با قاطعیت سخن بگوییم.
به هر روی، ماشین تخریبگر سیارهی زمین توسط سرمایهداری و صهیونیسم به راه افتاده است. هشیار باشیم.
_________________________________________
برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
جهت اطلاع از نظریهی «بینهایتگرایی» به این کتاب مراجعه کنید:
«بینهایت گرایی: نظریهی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
ایکس (توییتر) :@KoroshErfani
مقالات مرتبط
در همین مورد